خبر برگزاری کنسرت در زایندهرود و تبدیل زایندهرود به تالار موسیقی خیابانی حامیان محیطزیست را متعجب کرد زیرا با تبدیل محوطه زایندهرود به محل برگزاری کنسرت، چشم بر خشکسالی بسته میشود. عباس محمدی کنشگر محیطزیست در خصوص تبدیل محوطه زایندهرود به محل برگزاری کنسرت به خبر آنلاین میگوید: برگزاری کنسرت در بستر خشک زایندهرود و با عادیسازی خشکیدن رودخانهها فاجعه است.
خطر عادیسازی اتفاقات ناگوار محیطزیستی
اگر موسیقی به فضاهای عمومی بیاید، برای احیای روحیه مردم و عجین شدن موسیقی بازندگی روزمره مردم خوب است اما در مورد برگزاری کنسرت یا هرگونه موسیقی خیابانی در بستر زایندهرود باید بگویم در نامهای که شبکه تشکلهای محیطزیستی در مخالفت با آن زده است، نکتهای دیدم که به نظرم خیلی قابلتوجه است؛ «عادیسازی فاجعه و عادیسازی اتفاقات ناگوار محیطزیستی» در این نامه آمده و تعبیر درستی است و قضیه خشک بودن زایندهرود نباید عادیسازی شود.
آلان به وضعیتی رسیدهایم که متأسفانه مسئله خشک شدن رودخانههایمان به یک موضوع عادی بدل شده و مسئولیت این قضیه بیشتر از محیطزیست، متوجه وزارت نیرو است و قصور وزارت نیرو باعث آن شده است.
وزارت نیرو بود که خشک شدن رودخانهها، جویبارها و از بین رفتن منابع آبی کشور را بهنوعی عادیسازی کرد. وزارت نیرو حتی قبل از خشکسالیهای چند سال اخیر همیشه خشک شدن امتداد رودخانهها را به جو، تغییرات اقلیمی و مسائلی مثل مصرف زیاد نسبت میداد و عمده اشکال که در سمت این وزارتخانه است و به دلیل عمده خشککردن رودخانهها به اقداماتی چون سدسازی و ایجاد سیل بندهایی که سازمان منابع طبیعی روی رودخانهها میزند، مربوط است که البته نادیده گرفتهشده است.
در مورد زایندهرود مشخصات باید بگویم عادیسازی فاجعه خشکسالی، از موقعی اتفاق افتاد که رودخانه را به یک مجرا و کانال آب تبدیل کردند؛ چگونه در طول سال چندهفتهای دریچههای سد زایندهرود را باز میکنند تا آب مثلاً برای کشت بهاره بیاید؛ انگار که رودخانه که در طبیعت یک نقش بیبدیل وزندگی دارد، یک کانال آب دارد که آقایان با رها کردن آب، آب را به سرزمینها میرسانند و این بدترین سرنوشتی بود که میشد برای رودخانهها رقم بزنیم.
در مورد زایندهرود خیلی مشخص از ۵۰ تا ۶۰ سال پیش کار خشککردن اتفاق افتاد؛ سد زایندهرود ساخته شد و انتقال آب هم از سرچشمههای کارون و ... صورت گرفت ولی هیچ کمکی به بهبود وضعیت این رودخانه از اصفهان به سمت جنوب شرق نکرد چون کل ماجرا بهصورت وارونه مطرح شد؛ یعنی بهجای اینکه بیایند و رودخانه را به شکل یک سیستم طبیعی ببینند، آن را به یک کانالی که هر وقت دلشان بخواهد در آن آب جاری کنند، تبدیل کردند.
وقتی رودخانه از حالت طبیعی به مصنوعی یا کانالی که گاهی وقتها به آن آب جاری میشود تبدیل شود، تمام کارکردهای طبیعی خود را از دست میدهد. زیستمندانی که در رودخانه زایندهرود یا در کنار آن یا در تالاب رودخانه (تالاب گاوخونی) زندگی میکردند، آسیب میبینند یا نابود میشوند.
سازمان حفاظت محیطزیست و ادارههای زیرمجموعه آن بهویژه در مورد رودخانهها، از نادیده گرفته شدنها و نداشتن مسئولیت استقبال هم میکنند.