فعال شدن مکانیسم ماشه، ایران را در یک مقطع سرنوشتساز قرار داده است؛ یا باید با دیپلماسی هوشمند مدیریت شود یا ذیل فصل هفت منشور شود؛ نتیجهای که پیامدهای سنگینی برای امنیت و اقتصاد کشور دارد. تحلیل روندها و عملکرد تیم مذاکرهکننده فعلی نشان میدهد که اقدامات صورت گرفته تاکنون ناکافی و فرصتسوز بوده است:
۱. عدم پیشبینی فعال شدن مکانیسم ماشه نتوانست ریسک قانونی و سیاسی بند ۱۱ قطعنامه ۲۲۳۱ و احتمال فعال شدن اسنپبک توسط E3 را بهدرستی پیشبینی کند. نتیجه این شد که اروپا بدون مانع جدی، نامه رسمی فعالسازی اسنپبک را به شورای امنیت ارسال کرد و شمارش ۳۰ روزه آغاز شد.
۲. عدم مدیریت روابط با آژانس همکاری ایران با آژانس محدود و گزینشی بود و حتی در برخی موارد دسترسیهای فنی کوتاهمدت را محدود کرد. این کمکاری اروپا را به اقدام حقوقی علیه ایران تحریک کرد و فرصت جلوگیری از اسنپبک از دست رفت.
۳. عدم آمادگی برای مذاکره مستقیم با آمریکا نتوانست سیگنال جدی از آمادگی برای مذاکره مستقیم ارائه دهد، و آمریکا بار دیگر به عنوان «داور نهایی بحران» نقش تعیینکننده پیدا کرد، همان چیزی که ایران سالها تلاش داشت از آن دور بماند.
۴. تمرکز محدود بر اروپا و نادیده گرفتن بازیگران دیگر عمدتاً تمرکز خود را بر دیپلماسی با E3 گذاشت و نتوانست نقش روسیه و چین را فعال کند. این دو کشور میتوانستند با اقدامات موازی، اثرگذاری اروپا و آمریکا را کاهش دهند. عدم استفاده از این ظرفیت، شانس ایران برای فشار حقوقی و دیپلماتیک را کاهش داد.
۵. تصمیمگیری و تعلل در دیپلماسی فعال تأخیر در ارائه بستههای کوتاهمدت برای همکاری با آژانس یا اعلام آمادگی مذاکره با آمریکا باعث شد فرصت دیپلماسی عقلانی از دست برود. راهکار فوری و ضروری: بازسازی فوری تیم مذاکرهکننده با ویژگیهای زیر تنها راه توقف روند ماشه و باز کردن مسیر برای یک توافق پایدار است: دید استراتژیک و فهم دقیق حقوقی-سیاسی از قطعنامه ۲۲۳۱ توانایی تعامل همزمان با اروپا، آمریکا و حتی چین و روسیه ارائه بستههای کوتاهمدت عملی برای همکاری با آژانس اعلام آمادگی جدی برای مذاکره مستقیم با آمریکا اکنون زمان تصمیم هوشمند و دیپلماسی فعال است، نه تکرار اشتباهات گذشته.