نویسنده با درک شرایط و ضرورت عبور از غرب ستیزی و اسراییل ستیزی و همچنین دفاع از حقوق ملت و پیامدهای ناگوار شعارهای پرهزینه و بی فایده روز 12 آذر 1394 که آن زمان مدیر مسئول روزنامه همبستگی بود، یادداشتی در سرمقاله روزنامه همبستگی با عنوان «مذاکره با آمریکا» نوشت و تحلیل کرد که ادامه تقابل و تخاصم ایران با غرب به ویژه ایالات متحده و عدم دستیابی به توافق بر سر فعالیتهای هستهای عواقب ناگواری برای ملت در آینده به دنبال خواهد داشت، پیش بینی که پس از 20 سال درست از کار در آمد. از آن زمان تاکنون بارها این موضوع را در گفتار و نوشتار به حاکمیت گوش زد کرده و میکند.
نویسنده روز 5 آذر 1403 در دیدار اصحاب رسانه با قالیباف، رییس مجلس با ارائه تحلیلی از اوضاع منطقه و پیش بینی جنگ و درگیری گفت تا زمانی که ایران مشکلش را با آمریکا حل نکند رشد و توسعه در کشور رخ نخواهد نداد.
همچنین روز 19 مرداد در دیدار اصحاب رسانه با پزشکیان، رییس جمهور گفت تا زمانی که ایران مشکلاتش را با آمریکا حل و فصل نکند هیچ اتفاق مثبتی در کشور رخ نخواهد داد.
*سیاست غرب ستیزی و اسراییل ستیزی توسط اصولگراها و احمدی نژاد زمینه را برای صدور شش قطعنامه 1803،1696،1737،1847،1835،1929 فراهم کرد و ایران ذیل بند 7 منشور سازمان ملل متحد قرار گرفت و خطر و تهدید برای صلح و امنیت جهانی شد. احمدی نژاد دست پرورده اصولگراها قطعنامهها را به شوخی گرفت و گفت آن قدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه دانتان پاره شود و قطعنامهها را کاغذ پاره دانست. اکنون پاسخ او و حامیانش درباره بلایی که این شش قطعنامه بر سر مردم آورد چیست؟
*سال 1397 ترامپ، رییس جمهور آمریکا حدود 15 ماه برای مذاکره مستقیم با ایران التماس کرد چون جواب رد دریافت کرد از برجام خارج شد و و ایران را زیر فشار تحریم حداکثری نفتی و... قرار داد.
*تندروها، آژانس شورای حکام و شورای امنیت را هیچ گاه جدی نگرفتند و تحریم را نعمت و واکسینه برای کشور ارزیابی کردند و گفتند به حساب مدیر کل آژانس خواهیم رسید. این انگارهها باعث شد فرصتها یکی پس از دیگری از بین برود و مصالحه و سازش صورت نگیرد. کار به جایی رسید که اسراییل و آمریکا به ایران حمله کردند و آنچه نباید میشد، شد. اروپا که در گذشته مخالف ترامپ بود حالا با او علیه ایران همدست شده است.
*شگفت آنکه بعد از این اتفاق شوم تندروها همچنان برای غرب و آمریکا خط و نشان میکشند و به سیاستهای گذشته خود ادامه میدهند و حاضر نیستند آنچه واقعیت است و در روی زمین وجود دارد را بپذیرند و به مطالبه مردم تن دهند.
همانطور که از قبل پیش بینی میشد روز پنج شنبه سه کشور اروپایی طرف برجام یعنی فرانسه، انگلیس و آلمان مکانیسم ماشه را کلید زدند که پس لرزه آن بلافاصله در بازار دیده شد. با وجود اینکه فرصتها از دست رفته ولی هنوز فرصت 10 روز یا 30 روز باقی است تا ایران بر سر مساله هستهای با اروپا و آمریکا مصالحه و سازش کند. نویسنده پیش از این در دو نوبت نوشت: «واقعیتی که درک نشد و دیده نشد». منظور این بود که وقتی ترامپ با توپ پر آمد و گفت 60 روز به ایران مهلت میدهد و توافق یا بمب را مطرح کرد، سیاستمداران آن را بلوف نامیدند و میپنداشتند ترامپ اهل جنگ نیست و اهل معامله است.
اگر بر سر توقف غنی سازی توافق میشد، آمریکا به سایتهای اتمی فردو، نطنز و اصفهان حمله نمیکرد و این فناوری برای نسلهای آینده باقی میماند. حالا هم راه خروج از تنگناها، بحرانها و مخمصهها سازش با آمریکا و مذاکره مستقیم است. مشکل آنجاست که دستگاه دیپلماسی درک، ادراک و فهم درستی از سیاست خارجی، نظام بین الملل و بازیگران آن ندارد. برای نمونه در مذاکره پیش شرط میگذارند و اعلام میکنند مذاکرات منصافه نیست، اخلاقی نیست، واقعی نیست. اگر درک درستی از علم سیاست داشتند درمییافتند که در نظام بین الملل، اخلاق، انصاف شرط و شروط وجود ندارد. آنچه مهم است در نظام بین الملل موازنه براساس قدرت سیاسی، نظامی ،اقتصادی و پشتوانه مردمی است. حالا اصولگراها که میخواهند آمریکا و اسراییل را شکست دهند و مکانیسم ماشه را بی اثر میدانند، کدام یک از مؤلفههای قدرت را که نظام بین الملل روی آن حساب میکند، دارند. وقتی مؤلفههای قدرت را ندارید بهتر است حرف نزنید، خط و نشان نکشید، شعار ندهید و به واقعیت تن دهید. سعدی میگوید: سرِ چشمه شایَد گرفتن به بیل/ چو پُر شد نشاید گذشتن به پیل.