دریاچه ارومیه آخرین نفس هایش را می کشد. عمق آب در این دریاچه از 4.5 متر در دهه 80 اکنون با سدسازی و عدم تخصیص آب و هدایت آب به سمت کشاورزی به نیم متر رسیده است. مساحت این دریاچه در سال ۱۳۷۷ شش هزار کیلومتر مربع و حجم آب آن حدود ۳۲ میلیارد متر مکعب بود. دریاچه ارومیه پنجمین دریاچه بزرگ دنیا و ششمین دریاچه بزرگ آب شور جهان بود. این دریاچه از اواسط دهه ۸۰ با اجرای سیاست های غلط که کسی پاسخگوی آن نیست، شروع به خشک شدن کرد. پروژه تونل انتقال آب رودخانه زاب به دریاچه و انتقال پساب تصفیه خانه فاضلاب تبریز در دولت روحانی برای نجات دریاچه تا ۹۰ درصد پیش رفت اما در دولت سیزدهم و چهاردهم متوقف شده است.
فاجعه زیست محیطی
عیسی کلانتری، رئیس سابق سازمان حفاظت محیط زیست و دبیر پیشین ستاد احیای دریاچه ارومیه میگوید: وضعیت دریاچه ارومیه فاجعهبار است. فقط ۱۰۰ میلیون متر مکعب آب شور در پهنهای نزدیک به ۲۰۰ کیلومتر مربع باقی مانده، یعنی عمق آب به کمتر از نیم متر رسیده است. این دریاچه مرده است.
۱۰ تا ۲۰ روز آینده، همین آب باقیمانده هم تبخیر میشود و بستر نمکی آن به غبارهای سمی تبدیل خواهد شد که برای مردم آذربایجان فاجعهای بهداشتی، زیستمحیطی و حتی ژنتیکی به دنبال خواهد داشت. مشکل این است که دولتها گرفتار روزمرگی شدهاند و برنامه بلندمدتی برای احیای دریاچه یا توسعه پایدار ندارند. در ادامه گزیده نظرات وی را می خوانید.
عوامل خشکیدن دریاچه
سدسازیهای بیرویه، توسعه ناپایدار کشاورزی و عدم تخصیص حقآبه قانونی دریاچه، آن را نابود کرده است. طبق قانون، حقآبه محیطزیستی باید در اولویت باشد، اما ما کشاورزی را اولویت دادیم و هیچ آبی به دریاچه نرسید. زمانی عمق متوسط دریاچه ۴.۵ متر بود، اما حالا به این وضعیت رسیدهایم. مسئولین به جای اقدام، فرافکنی میکنند و حتی پیشنهادهای تحقیرآمیزی مثل تأمین آب از کشورهای خارجی مطرح شده است.
دریاچه ارومیه در دست مدیران نااهل
آقای پزشکیان دریاچه را به نااهلش واگذار کرده است، به آقای عارف(معاون اول رییسجمهور) و آقای رحمانی(استاندار آذربایجان غربی در دولت چهاردهم)، آقای عارف بیتوجه است و آقای رحمانی نیز دنبال اهداف دیگری است، دریاچه ارومیه رها شده است.
پروژه چینی برای دریاچه
پروژه ۶-۷ میلیارد دلاری چینیها برای تبدیل دریاچه به محل تولید برق خورشیدی یا برداشت نمک، یک مصیبت چندگانه است. این پروژهها نهتنها دریاچه را احیا نمیکنند، بلکه منابع مالی را هدر داده و بستر نمکی را به منبعی برای سودجویی تبدیل میکنند.
پیامدهای خشک شدن دریاچه
دریاچه ارومیه برای بیش از ۶ میلیون نفر در شعاع ۱۰۰ کیلومتری حیاتی است. بستر نمکی ۱۳ میلیارد تنی آن، در صورت خشک شدن کامل، غبارهای نمکی را در منطقه پراکنده خواهد کرد که اثرات تنفسی، بهداشتی و ژنتیکی به دنبال دارد. این خسارتها به این سادگی قابل تحمل نیست.
سوءمدیریت
دریاچه ارومیه را ما با سوءمدیریت، سدسازی و مصرف بیرویه آب برای کشاورزی خشکاندیم. با این سیاستها، دریاچه کاملاً از بین خواهد رفت. مسئولین باید پاسخگوی این فاجعه باشند. آنها نمیتوانند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. دریاچه ارومیه یک مسئله زیستمحیطی حیاتی است که نیاز به اقدام فوری دارد. مسئولین باید به جای فرافکنی، برای احیای آن تلاش کنند. این دریاچه دیگر فرصتی برای بیتوجهی ندارد. مردم حق دارند پاسخ بخواهند و ما باید برای نسلهای آینده پاسخگو باشیم.