آهنگساز و نوازنده پیشکسوت ویولن گفت: هنرمندان ممتاز ویولن به دلیل وضعیت سیاسی و اجتماعی به سمتی کشیده شدند که باب سلیقه مردم ساز میزدند. این درست نیست؛ هنرمند باید چیزی را به حد عالی یاد بگیرد، در تکنیکهای آن ساز حرکت کند و با فرهنگ ملیاش کار کند. به گزارش ایرنا، مهدی آذرسینا در نشست پژوهشی «شب ویولن ایرانی؛ بررسی ویولن ایرانی از آغاز تا امروز» با اشاره به فعالیت خود در این حوزه اظهارداشت: من ویولن میزدم بعد که به تهران آمدم شاگرد کلاس استاد رحمتالله بدیعی شدم. چند سال گذشت در دانشکده هنرهای زیبا شروع به تحصیل کردم سالهای حدود ۱۳۴۸ بود، در این سالها تقریبا شرایطی شد که به دلایل مختلف کمانچه آمد و ویولن به تدریج حذف شد و دست افراد خاصی در میان بود.
آذرسینا افزود: در دوره زندگی ما اوج نوازندههای رادیو بود و همه کاره موسیقی ایران بودند. ما نامهای بزرگی داشتیم که همه کاره موسیقی ایران بودند، گروه تشکیل میدادند، خواننده تعیین میکردند و بدعتهای زیادی داشتند اما به خاطر وضعیت سیاسی و اجتماعی آرام آرام به سمتی کشیده شدند که باب سلیقه مردم ساز میزدند. این درست نیست؛ هنرمند باید چیزی را به حد عالی یاد بگیرد و اصول آن را تا جایی که جسم و عمرش اجازه میدهد با آن ساز بنوازد و در تکنیکهای آن ساز حرکت کند و با فرهنگ ملیاش کار کند.
این نوازنده پیشکسوت ویولن و کمانچه گفت: اصل قضیه این است که ویولن به دست انسانهای ممتازی بود اما بعد از آن به دست هر انسان نابلدی افتاد، ویولن سازی است که با آن میشود سخنان زیادی گفت، موسیقی زبان گنگی دارد و فهمیدنش کار هر کسی نیست و مردم هم باید موسیقی را بشناسند و هر لاطائلاتی را جای موسیقی نپذیرند.
نباید از ۵۰ سال تاریخ ساز کششی در ایران غافل شویم
در ادامه مراسم محمدرضا شرایلی پژوهشگر موسیقی ایرانی اظهارداشت: از اوایل دوره ناصرالدین شاه اتفاقاتی در ایران میافتد که یکی از آنها تعامل با غرب است. بعد از آن یک نقطه پررنگ به نام تاسیس دارلفنون را داریم. پنج سال بعد دو موزیسین اروپایی برای تدریس به ایران دعوت میشوند. این دو مدتی ارکستری تشکیل میدهند و حدود ۱۲ سال موسیقی دارالفنون را سرپرستی میکردند. بعد از مدتی یکی از آنها از ایران میرود و باتیست لومر به ایران میآید. لومر ارکسترهایی تشکیل میدهد. پس از مدتی چند نفر دیگر به ایران میآیند از جمله موسیو دووال که ویولن را در دارلفنون تدریس کنند. در این دوران هنوز ویولن جایگاه پررنگی در ایران پیدا نکرده است و همچنان ساز ناشناختهای است.
وی افزود: صفحاتی که از اروپا آمده، شنیده میشود و به تدریج باعث تغییر ذائقه مخاطبان ایران شد. از اینجا اسناد صوتی اجرای موسیقی ایرانی با ویولن از ۱۲۸۸ گشوده میشود. حسین خان اسماعیل زاده کمانچهنواز مشهور تا اوایل رضاشاه است، او حلقه واسطی با سنت قدیم کمانچهنوازان و جوانان علاقهمند اواخر قاجار است که دوست داشتند ویولن ایرانی بنوازند و کمکم به دورهای رسیدیم که نسل جوان آن روزها متمایل به ویولن میشوند. کنسرتها و ارکسترها بستر مناسبی است که ویولن رونق بگیرد این اتفاق به شکل صعودی رشد میکند و ویولن پررنگ و کمانچه کمرنگ شد.
شرایلی گفت: حدود ۵۰سال ما با فقدان کمانچهنوازان مطرح مواجه بودیم، جایگزین ساز کششی در موسیقی ایران ویولن بود. در اینجا در مورد چند نسلی صحبت میکنیم که توانایی و خلاقیت خودشان را روی ساز ویولن پیاده کردند. بنابراین فارغ از اینکه بخواهیم فکر کنیم کمانچه ساز اصیل ما هست و ویولن نیست، اگر ویولن را ندیده بگیریم در واقع نیم قرن ساز کششی در موسیقی ایرانی را نادیده گرفتهایم. به نظر میرسد اکنون وقت مرورها و تجدیدنظرهایی در مورد ساز ویولن ایرانی است و نمیتوان از زحمات گذشتگان غافل شد.
بدیعی درباره آینده ویولن ایرانی گفت: ویولن جایگزین کمانچه نمیشود و هر کدام جایگاه خودش را دارد، تفاوت این دو جای بحث ندارد و جای مقایسهای نیست. ویولن ایرانی ابدا حذف نمیشود، باید احترامی برای خود ویولن و هم کمانچه نگه داشت تا مردم بتوانند از هر دو استفاده کنند. در ادامه این نشست هوشنگ اکبری سازنده ویولن و از شاگردان ابراهیم قنبریمهر مختصری درباره تغییرات این هنرمند فقید در ساز ویولن و درباره ساختمان ساز ویولن نکاتی را مطرح کرد.