فعالیت 100 روزه دولت چهاردهم را چگونه ارزیابی میکنید؟ امروز تا چه حد میتوان از دولت توقع داشت؟
مسعود پزشکیان در 100 روز گذشته روی وفاق کار کرده است. ولی مفهوم وفاق هنوز برای بسیاری تعریف نشده است. بسیاری هنوز نمی دانند رییس جمهور با چه هدفی و با چه گروهی وفاق خواهد کرد؟
ایده وفاق به نظریه پردازی روشن نیاز دارد. توجه به وفاق بدون توجه به محوریت توسعه جز آشفتگی حاصلی نخواهد داشت. 100 روز گذشته نشان می دهد که دولت عمیقا به نظریه پردازی توسعه نیاز دارد.
رییس جمهور به وفاق با موافقانش احتیاجی ندارد، پس وفاق مد نظر پزشکیان در سه دسته مشخص پیش بینی می شود. وفاق با متنفذان، وفاق با مخالفان و وفاق با مردم.
در مورد وفاق با متنفذان، رییس جمهور مرز وفاق را با تسلیم یا سازش مشخص نکرده است. در مورد مخالفان نیز این تصور وجود دارد که با سهیم کردن مخالفان در قدرت می توان از سنگ اندازی آنان جلوگیری کرد.
آقای پزشکیان فکر می کرد دولت های قبلی ایده وفاق با مخالفان را نداشتند از این رو به دلیل کارشکنی طرف مقابل با مشکلاتی روبرو بودند. ولی دولت های قبلی هم در برهه هایی به مخالفانشان امتیاز دادند. متاسفانه جنس مخالفین دولت چهاردهم از نوعی نیست که با امتیاز گرفتن دست از سنگ اندازی بردارند. طرف مقابل تمامیت خواه است.
در مورد وفاق با مردم باید گفت بالای 75 درصد جامعه ایران به مسعود پزشکیان رای نداده اند. مسعود پزشکیان باید با این جمعیت وفاق کند و درجه تسلیم و سازش نیز اهمیتی ندارد. هر چقدر برای این مردم تعظیم کنیم حقشان است. اجرای تمام ابعاد وفاق، بدون داشتن مردم ارزشی نخواهد داشت.
به مخالفان دولت و بازی آن ها در اجرای ایده وفاق اشاره کردید آیا این طیف وفاق پذیر است و اراده اولویت گذاشتن به منافع ملی را دارد یا خیر؟
با برخی از گروه های مخالف هرگز نمی شود وفاق کرد ولی برخی از طیف های مخالف را می توان با شرط و شروطی به مرحله وفاق رساند.
اساسا وفاق بدون شرط و شروط بی معنا است. دولت باید برای وفاق و امتیازاتی که می دهد سقفی تعیین کند و مطالبه ای داشته باشد.
در شیلی، مکزیک و پرتغال یا یونان، وفاق برای گذار و بین جناح هایی که با هم مخالف نیستند انجام می شود. در چنین مفهومی مگر می توان وفاق را بدون شرط و شروط و بدون بده بستان تصور کرد؟!
وقتی آقای پزشکیان تحت عنوان وفاق وزیری از جناح مخالف انتخاب می کند، باید اطمینان حاصل کند که وزیر در مسیری که او به مردم وعده داده حرکت خواهد کرد. امروز این مفهوم دچار آشفتگی است. گویی رییس جمهور مجبور است صرفا به خاطر اینکه مردم او را انتخاب کرده اند به جناح مخالف امتیاز بدهد!
چه تفاوتی بین وفاق مسعود پزشکیان با ایده های محمد خاتمی در حوزه همبستگی ملی وجود دارد؟
شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. آقای خاتمی خود را برای رسیدن به ریاست جمهوری آماده نکرده بود. آقای پزشکیان هم به یکباره در این موقعیت قرار گرفت از این نظر هر دو شرایط یکسانی دارند.
ولی آقای خاتمی در دوره ای به ریاست جمهوری رسید که فضای مخالفان با امروز فرق دارد. در آن دوره مخالفان با توسعه مخالفت نمی کردند درحالیکه مخالفان دولت چهاردهم اساسا مخالف توسعه هستند.
سید محمد خاتمی مخالفینی داشت که موافق توسعه بودند و منافع ملی را در نظر می گرفتند. متاسفانه امروز مخالفین دولت رسما ضد منافع ملی حرکت می کنند. نظریه پردازانشان مخالف توسعه حرف می زنند و تصوراتی توهمی از امر توسعه دارند. از این نظر کار مسعود پزشکیان سختتر از کار محمد خاتمی است.
از طرفی پس از دولت نهم و دهم، نظام اداری، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و حتی مذهبی ایران دچار زلزله هایی با پس لرزه های مکرر شد. دولت بعد از دو دهه میراث دار آن تغییرات شوم است. به طور مثال رییس جمهور در نظام سیاسی با دولتمردان مخلص دهه 60 طرف نیست یا در نظام اداری با افراد توانمند، تربیت شده، آموزش دیده با نگاه های ملی روبرو نیست.
دولت آقای روحانی نتوانست تغییرات محمود احمدی نژاد را اصلاح کند بلکه به روال ایجاد شده تن داد. دولت سیزدهم نیز ادامه دهنده مسیر دولت های نهم و دهم بود. از این رو کار مسعود پزشکیان را سخت می بینم.