۲۳ آبان ۱۳۷۷: با عفت، براى تسلیت فوت آقاى سلامت، به منزل اشرف خانم رفتیم. از آنجا به دفترم رفتم. آقاى عبدالله نورى، [معاون اجتماعی رییسجمهور] آمد و براى مطالب روزنامه دوم خرداد كه قصد انتشار دارد، مشورت كرد.
در جلسه مجمع [تشخیص مصلحت نظام]، دو بند از سیاستهاى امنیت اقتصادى را تصویبكردیم. بحث مهمى است و معمولاً همه مىخواهند اظهارنظركنند. ظهر، آقاى ابراهیم امینى، [رییس دبیرخانه مجلس خبرگان] آمد. براى اولین جلسه مجلس خبرگان جدید، مذاكره كردیم. از تبلیغات منفى دوستان آقاى [محمدرضا] ناصرى، [نماینده ولیفقیه در استان چهارمحال و بختیاری] در شهركُرد در تبلیغات انتخابات، گله داشت و از سخنرانى فائزه در دانشگاه شهركُرد، در حمایت از آقاى امینى، ذكر خیرى كرد. از برخورد بد آقایان [محمد] یزدى، [احمد] جنتى و [ابوالقاسم] خزعلى، در مسأله آیتالله [حسینعلی] منتظرى، گله داشت. گفت، با رهبرى صحبتكرده به خواست جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] در مورد میانجیگرى آنها و ایشان گفتهاندكه [اعضای] جامعه [مدرسین]، نامه بنویسند و پیشنهاد كنند و وقتى كه در جامعه مدرسین مطرح شده، آقایان با جوسازىهاى قبلی مخالفتكردند و منتفى شد. از وضع بد اقتصادى، اظهارنگرانىكرد و از من خواست كه به دولت كمك كنم.
عصر، آقاى [علیرضا] الهى، داماد آیتالله [محمدعلی] اراكى و فرزندش [آقای ابوالحسن مصلحی] آمدند. از برنامههاى اقتصادى دوره مسئولیت اجرایى قدردانى و از وضع فعلى اظهار نگرانى كردند و بر ضرورت دخالت، تأكید داشتند و از ضعف تحصیل در حوزههاى علمیه گفتند و تشكر كردند، به خاطر خدمت مهمى كه به مردم بندر دیلم، به تقاضاى ایشان كردهام.
آقاى [حسین] محلوجى آمد. راجع به حزب استقلال و نظر رهبرى پرسید. گفتم، آیتالله خامنهاى به من گفتند كه در جواب سؤال آقاى دكتر [حسن] روحانى، به ایشان گفتهاند كه با حزب همكارى كنند. تا ساعت نُه شب، در دفترم كاركردم و به خانه آمدم.
در گزارشها، عقبگرد صدام [حسین، رییسجمهور عراق] و پذیرشهمكارى بدون قید و شرط با بازرسان سازمان ملل، مهم است. دیشب زلزلهاى به قدرت 7/5 ریشتر در خلیجفارس با چهار كشته و حدود 100 مجروح داشتیم. از خبرهاى مهم، دستگیرى [عبدالله] اوجالان، دبیرکل پكك، [= حزب کارگران کرد ترکیه] در ایتالیا است؛ در حالىكه از روسیه با هواپیما به رُم وارد شده كه نوعى همكارى روسیه و ایتالیا با تركیه را تداعى مىكند.
انحلال مجلس شورای ملی در جریان جنگ جهانی اول
با شروع جنگ جهانی اول، دولتهای استعمارگر روسیه و انگلستان میکوشیدند ایران را در جنگ بر ضد آلمان وارد کنند. از این رو ارتش خود را به سوی ایران حرکت دادند. روس در شمال و انگلیس در جنوب، نیروهای خود را پیاده کرد. پس از حرکت نیروهای روسیه به طرف تهران، شماری از نمایندگان مجلس به نشانه اعتراض به تجاوز قوای بیگانه به کشور و نادیده گرفتن استقلال و تمامیت ارضی ایران، به سمت قم حرکت کردند و عملاً مجلس سوم به پایان رسید. با این حال، به مدت چهار سال، مجلس تعطیل و مطبوعات توقیف شد. این عده، بعداً کمیته دفاع ملی را تأسیس کردند که آنان نیز کاری از پیش نبردند. در این میان، احمد شاه نیز تصمیم به تغییر پایتخت گرفت و طی تلگرافی به دولتین روس و انگلیس اطلاع داد.