به عنوان آشنایی از آشنایان با مطبوعات کشورمان کار روزنامهنگاری پس از انقلاب را کاری دشوار و مشحون از مشکلات ریز و درشت میبینم. مشکلات و مصائب روزنامهنگاری به عنوان حرفهای که در کشور ما عمرش از پیش از مشروطه آغاز گشته پوشیده نیست. اما روزنامهنگاری پس از انقلاب، به ویژه در ایام کنونی، دشواریهای مخصوص به خود را دارد. فضای مجازی عرصه را بر مطبوعات تنگ کرده است. شرایط جهان و قرار جغرافیا و سیاست ایران در جهان هم کار نوشتن را سنگین کرده است. وقتی پای تحلیل اخبار به میان کشیده میشود و نوبت به ارزیابی سیاستهای قوۀ مجریه و قوانین قانونگذاران و قضاوت قضات عدلیه میرسد نگرانیهای روزنامهنگاران شروع میشود.
ستارۀ صبح را مرور میکنم، سرمقالهها را که شنبهها ازسوی مدیرمسئول نوشته میشود میخوانم، تیترها و سوتیترها را ملاحظه میکنم و رویکردش به رویدادها را میبینم. امروز که خبر 15 سالگی این روزنامۀ اصلاحطلب را در همین روزنامه دیدم به فکر جستجوی اینترنتی نام مدیر مسئول و سوابق او افتادم. زندانی سیاسی رژیم شاه، دبیر ستاد بسیج اقتصادی کشور در جنگ، معاون سیاسی استانداری خراسان، نمایندۀ مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابی مشهد و معاون پشتیبانی و امور مجلس وزارت تعاون دولت اصلاحات در کارنامۀ اجرایی و سیاسی او دیده میشود. مبارز قبل از انقلاب که بعد از انقلاب در متن اجرا و سیاست کشور قرار داشته، از اجرا کناره گرفته، اما سیاست را در علم و عمل رها نمیکند. مهندس عمران دانشگاه تبریز، کارشناس ارشد علوم سیاسی میشود و اکنون مدیر مسئول روزنامهای است که به اندازۀ کافی کنجکاویهای سیاسی او را در عرصۀ نظر تشفی کند و در عرصۀ عمل سیاست ایران نیز او را آگاه و بهروز نگاه دارد. اگر سرمقالههای ستارۀ صبح همیشه با سیاست ایران و جهان سر و کار دارند و رویکردها و عناوین نوعاً آگاهیبخشی و تنویر افکار عمومی را مد نظر دارند، مستقل از سوابق و شخصیت مدیر آن نیست. گذشته پایه و بنیان حال و آینده است / گذشته است که هر شغل را نظام دهد (بهار).