موج خبری پیرامون استقلال پس از شکست غافلگیرکننده مقابل خیبر توپ و تشر سرمربی جدید این تیم خطاب به بازیکنان است. هواداران استقلال مسیر مطالبه را به سمت دیگری هدایت کردند. در ابتدای فصل این جواد نکونام بود که مورد حملات آنها قرار داشت و سپس این موضوع متوجه مدیریت شد و حالا بازیکنان هستند که باید تاوان شکست آخر را پس بدهند. یک لوپ تکراری و بینتیجه در استقلال که هرگز منجر به بهبود اوضاع نشده و برعکس، سرمایههای انسانی مهمی که در این باشگاه جمع شدهاند را به بیرون رانده است. اگرچه استقلال تیم مسن و قابل تغییر در اسکواد اصلی است اما به هر حال در ابتدای فصل یارگیری بر مبنای رقابتیتر بودن آنها انجام شده و با توجه به تواناییهای باشگاه، شرایط بازار، سلیقه مربی و بودجه نقل و انتقالاتی، تیم برای کسب یک ماموریت مشخص بسته شده است. نکته اینجاست که بحران نتیجهگیری برای هر تیمی اتفاق میافتد و لزوماً تغییرات و حملات منجر به نتیجه مناسب نخواهد شد. اگر در مرتبه قبلی قربانی کردن جواد نکونام راحتترین و سهلالوصولترین کار به نظر میرسید، حالا قرار است این بار سنگین بین بازیکنان (احتمالاً یکی دو چهره شاخص) تقسیم بشود، چرا که از نظر عقلی هم قرار نیست همه بازیکنان این مشکل را به دوش بکشند. بنابراین این بار احتمالاً شرایط طوری است که یکی دو نفر قربانی جو فعلی استقلال بشوند و روی اشتباهات فردی یا تندی احتمالی آنها ذرهبین گذاشته شده و این افراد در اختیار باشگاه قرار داده شوند. این بخشی از واکنشهای همیشگی و تکراری در فوتبال ایران در تیمهای بزرگ نسبت به بحران نتیجهگیری در یک تورنمنت است، آن هم به این دلیل که از نظر افکار عمومی لزوماً یک ناکامی “باید” یک مقصر داشته باشد، اما یک سوال همین است که آیا یک مربی یک سرمربی در بدو ورود میتواند همه مسئولیت را به گردن بازیکنان بیندازد؟ این روشی است که برخی از مربیان موفق در فوتبال ایران در دهههای گذشته به آن بیاعتنا بوده و مسیر دیگری را برای موفقیت و دوبارهسازی تیم دنبال کردهاند، اگرچه بخشی از از این ماموریت از همان مسیر جوانسازی، تغییرات و تزریق خون تازه به کالبد باشگاه میگذرد. این را هم بهخاطر داشته باشیم که بخش مهمی از مشکلات و مسائل استقلال به مرکز تصمیمسازی و بخش مدیریت باشگاه برمیگردد و افرادی که تا به امروز فعلاً توانستهاند بار تقصیر را به سمتهای دیگر هدایت کند.