احتمال وقوع آتش بس در لبنان چقدر جدی است؟ آیا آتش بس می تواند به صلحی پایدار منجر شود یا خیر؟
من فکر می کنم آتش بسی که در لبنان ایجاد شود، ادامه دار خواهد بود. چه حزب الله، چه حماس و هر گروه دیگری، می تواند در شعار اعلام سازش ناپذیری بکند، ولی بدن انسان از گوشت، پوست و استخوان است. درد و رنج را حس می کنند.
وقتی جنگ به این مرحله رسیده و چنین درجه ای از سختی به انسان ها تحمیل شده، حتی اگر گروه ها احساس کنند حق با آن ها است، باز به فکر خلاص شدن از شرایط نامطلوب می افتند و در این موقعیت شاید به صلح و سازش تن بدهند.
مساله بعدی نداشتن امید از پدید آمدن چشم اندازی مثبت است. جامعه مقاومتی را که رو به افول باشد به نفع خود نمی بینند.
مهمترین نکته این است که حزب الله از شیعیان لبنان که سالیان متمادی از حقوق متعارف سیاسی و اجتماعی محروم بودند تشکیل شده است. در سال های گذشته حزب الله وضعیت شیعیان را تغییر داده بود و آن ها مثل سایر شهروندان لبنان در زندگی اجتماعی پیشرفت کرده بودند و همانند دیگر شهروندان لبنان از حقوق متعارفی برخوردار شدند.
از این رو دلیل اولیه ایجاد جنبش امل که مرحوم موسی صدر به دنبال اش بود که نجات شیعیان محروم، از فقر و فلاکت و شهروندی درجه دو بود، مدت ها است که به نتیجه رسیده است. از این رو حزب الله به هدف اش رسیده و حال دست برداشتن از قدرت نظامی برایش مشکل است. اما با حملات اخیر اسرائیل، حزب الله ناخواسته در معرض پذیرش شرایط جدیدی قرار گرفت که در شرایط عادی هرگز آن وضعیت را قبول نمی کرد.
امروز اقتدار نظامی حزب الله ضعیف شده، بسیاری از فرماندهان نظامی و رهبران اصلی این گروه شهید شده اند و تدارکات نظامی اش مصرف شده و اعضای این گروه آسیب دیده اند. پس عقب نشینی در این شرایط متصور است.
آتش بس فرصتی برای بازسازی تجدید نیرو در حزب الله خواهد بود یا زمانی برای بازگشت قدرت به ارتش و دولت لبنان، آیا می توان پس از آتش بس شاهد بهبود وضعیت این کشور بود یا نه؟
لبنان یکی از زیباترین، جذابترین و مرفه ترین کشور های خاورمیانه بود که به دلیل شرایط پیش آمده، امروز در ردیف عقب مانده ترین کشور های خاورمیانه است. گروهی این وضعیت را از چشم حزب الله می بینند و عقیده دارند حزب الله با هزینه تراشی و خلق موقعیت های سخت لبنان را به این روز رسانده است.
این روز های پر التهاب، این همه کشته و خسارت باید دستاوردی برای مردم لبنان داشته باشد. لبنان یکی از متمدنترین کشورهای منطقه است اجرای الزامات آتش بس می تواند این کشور را به دموکراسی در خور اش بازگرداند.
پس از ترور حریری، نخست وزیر سابق لبنان مشکلات بیشماری در این کشور به وجود آمد. انفجار ساحلی بزرگ لبنان حادثه پر ابهامی بود که تاکنون مسئولیت آن پذیرفته نشده است. در تمام این مقاطع حزب الله گروهی نظامی باقی ماند، ولی نظر مردم لبنان به ویژه مسیحیان این کشور پیوسته در حال تغییر بود.
اینکه نیروی نظامی یک گروه سیاسی، از ارتش آن کشور قوی تر باشد موضوعی عادی و پذیرفته شده نیست. قبول این مساله را باید در قدرت نظامی حزب الله جست و جو کرد که جایی برای نقد و مخالفت باقی نمی گذاشت.
یکی از راه های نجات حزب الله این است که بخش نظامی حزب الله به ارتش لبنان بپیوندد تا هم اقتدار شیعیان تقویت شود هم مشروعیت نظامی گری این گروه در چهارچوب قانون مورد پذیرش واقع شود.
آیا با برقرار شدن آتش بس در لبنان، روند پر شتاب جنگ منطقه متوقف خواهد شد یا خیر؟
آتش بس در لبنان باید اسرائیل را سر جایش بنشاند و وادار کند حقوق فلسطینیان را در ساحل غربی رود اردن به رسمیت بشناسد و شهرک سازی را متوقف کند. دولت فلسطین بتواند با تسلط بر کل سرزمین اش از جمله غزه که نیاز به بازسازی دارد، کمک های جهان عرب را جذب کند. تنها در این صورت می توان گفت مقاومت و آن همه شهید دادن، از خود اثری پایدار به جا خواهد گذاشت.
برای اسرائیل مقرون به صرفه نیست که سناریوی جنگی داشته باشد. برای ایران هم سودی ندارد که پس از قربانی کردن توسعه، باز هم سرنوشت کشور و مردم را به پای ایده نابود سازی اسرائیل بگذارد.
اگرچه ایران توانمندی نظامی دارد ولی بقای ما به بقای اسرائیل گره خورده است اگر ایران تهدیدات اش درباره اسرائیل را عملی کند، از غرب پاسخ می گیرد. اسرائیل هم می داند که اگر ایران را تخریب کند قوای نظامی ایران اسرائیل را تخریب خواهند کرد. ایران می داند که اگر قرار باشد اسرائیل به مرحله فنا برسد، از سلاح هسته ای نیز استفاده خواهد کرد. تقابل دو ایدئولوژی می تواند منطقه را دچار وضعیت خطرناک و خانمان سوزی کند. در چنین موقعیتی بایدن به اسرائیل هشدار داده که مبادا به مراکز هسته ای و نفتی ایران حمله کند. ضربه زدن به تاسیسات نفتی و نیروگاه ها، کشور را در تاریکی فرو می برد، روند زندگی را مختل می کند و بحران های انسانی و اجتماعی بوجود می آورد.
آمریکا به خوبی می داند ایران غیر از افغانستان است. در افغانستان 70 درصد مردم روستا نشین هستند. آن ها در تنور نان می پختند، حمله می شد و باز هم بر می گشتند و در همان تنور نان می پختند. ولی در ایران کیفیت زندگی فرق می کند. 70 درصد مردم شهر نشین هستند و رفاه شاخص های شهر نشینی در زندگی مردم حرف اول را می زند.
تصور زندگی بدون برق، آب و گاز در ایران غیر ممکن است. ایران باید به این مسائل فکر کند و بازخورد آن را به گروه های تحت امر اش منتقل کند. فقط شعار کافی نیست باید به بازخورد تصمیمات فکر کرد. جنگ ایران و اسرائیل به نفع هیچ کدام از دو طرف نیست.