نظر علم جامعه شناسی درباره طرح نور و شیوه های مشابه که به منظور رعایت حجاب در سطح شهر ها اجرا می شوند چیست؟
مطالعات اجتماعی نشان می دهد در دو سال اخیر و بعد از رخداد های تلخ سال 1401 جامعه وارد فاز جدید و متفاوتی شده است. البته وضعیت جدید ریشه ای قدیمی دارد. با روش های مکانیکی، فیزیکی، قضایی، پلیسی، امنیتی و عملیات قانونی و شبه قانونی نمی توان جامعه را به دوره قبل برگرداند.
اعتقاد من به عنوان جامعه شناس این است که جدا از آنکه شکل رایج حجاب در جامعه کنونی پدیده ای مثبت است یا منفی و ما این وضعیت را دوست داریم یا نه؟! جامعه در مسیری حرکت می کند که واقعیت مطلوب اش در نهایت خود را بر افکار، اندیشه ها و آرزو های ما تحمیل خواهد کرد.
چه بخواهیم و چه نخواهیم در زمینه پوشش و مباحث مربوط به زنان مسیر جامعه به این سمت انتخاب آزاد افراد می رود و قیدی که قانون در این حوزه ها در نظر می گیرد نباید فاصله معناداری با خواست جامعه داشته باشد زیرا در نهایت آنچه جامعه بخواهد استقرار پیدا می کند. اگر حاکمیت بخواهد این مسیر را برگرداند، این هدف تنها با ابزار فرهنگی میسر خواهد شد. تنها از طریق رخداد های فرهنگی که بطنی و آرام حرکت می کنند و اهدافشان یک شبه به دست نمی آید می توان زمینه را فراهم کرد.
منابع اصلی عنصر سازی فرهنگی باید در دستگاه تعلیم و تربیت، درون خانواده و رسانه شکل بگیرد. اهداف فرهنگی با بگیر و ببند قانونی محقق نمی شوند پیش بینی من برای اقدامات در حال انجام، شکست است.
زمانی گشت ارشاد بود امروز طرح نور آمده و شاید فردا طرح دیگری بیاید اما پیداست که این حرکت ها ما را به هدف قانونگذار نمی رساند چرا که ذات و ماهیت هدف فرهنگی است.
چه تبعاتی را بر اجرای چنین طرحهایی متصور می شوید؟ آیا می توان از قبل اجرای این طرح ها آسیب هایی را پیش بینی کرد یا خیر؟
مهمترین مورد در طرح نور، تقابل بیشتر بدنه جامعه با اصحاب قدرت است. دومین مورد کاهش انسجام اجتماعی است و سومین مورد کاهش مشارکت عمومی است.
آخرین مورد کاهش اعتماد عمومی در وجه عمودی به دولتمردان و کسانی است که در این زمینه خود را دغدغه مند نشان می دهند.
در نهایت پایین تر آمدن سرمایه اجتماعی با سه وجه مشارکت عمومی، اعتماد عمومی و شفافیت؛ پیش بینی می شود.
با توجه به تنش های سیاسی اخیر منطقه و لزوم تقویت سرمایه اجتماعی حاکمیت، آیا می توان انگیزه ای برای توقف چنین طرح هایی پیش بینی کرد یا خیر؟
ما در جامعه چند سرمایه داریم اولین آن ها سرمایه اقتصادی است که تعریف آن مشخص است. متولیان سرمایه اقتصادی بانک ها، کارخانجات، بازار و سایر پایگاه های اقتصادی هستند.
دومین سرمایه کشور سرمایه های فرهنگی است. سرمایه های فرهنگی هر جامعه ای شناخته شده است.
سومین سرمایه ها، سرمایه های نمادین هستند. سعی و حافظ یا شاهنامه یا شخصیت شهید قاسم سلیمانی از سرمایه های نمادین ما هستند. دیگر مورد سرمایه اجتماعی است که سه عنصر دارد و پیشتر به آن اشاره شد. در جامعه ای که مشارکت اجتماعی بالا باشد، یک آیتم وجود دارد و آن به اعتماد عمومی در دو وجه عمودی و افقی بر می گردد. اعتماد افقی یعنی وقتی شهروندی وارد یک مغازه می شود مطمئن باشد که کلاهی به سرش نمی گذارند و قیمت ها واقعی است و گران فروشی نمی شود. اعتماد عمومی عمودی یعنی اعتماد مردم به حاکمیت و اعتماد حاکمیت به مردم. که در باورمندی مردم به سخنان دولتمردان دیده می شود. یکی از نمودهای بالا بودن مشارکت اجتماعی در انتخابات است.وجه سوم این بحث موضوع مهم شفافیت است. آیا بودجه به درستی و سر جای خود مصرف می شود؟! آیا خطا های خودی ها را لاپوشانی می کنند؟! آیا دولتمردان خطاکار در سیستمی شفاف محاکمه می شوند؟! مجموعه این موارد در یک کشور تعیین کننده بالا یا پایین بودن سرمایه اجتماعی است. براساس مطالعات روانشناسی اجتماعی در طی 20 سال گذشته هیچ زمانی سرمایه اجتماعی به اندازه امروز پایین نبوده است. شیوه برخورد با مساله حجاب، منتقدان دانشگاهی و کسانی که خواهان حقوق معوقه خود هستند مثل بازنشستگان و کارگران؛ موتور محرکه قدرتمندی برای پایین کشیدن سرمایه اجتماعی است.