با توجه به نا ترازی انرژی، آیا لزوم تعریف مکانیسم قانونی جدیدی برای اصلاح این وضعیت احساس میشود یا خیر؟
در مورد بهینهسازی مصرف انرژی و واقعی شدن قیمتها، وظیفه اصلی بر دوش دولتها است. مسئولیت دولت در این مورد ویژه جدی است.
شاید اینجا این پرسش پیش بیاید که چرا پارلمان تشکیلشده است؟ پارلمان برای صدور مجوز هر اقدامی به دولت شکلگرفته است. در مورد انرژی قوانین و طرحهای خوبی تصویبشده است و دولتها ملزم به اجرای آن هستند، ولی عملاً کارها روی زمینمانده است.
امروز بسیاری از طرحها روی زمینمانده، چون در کار اجرایی دولت دخالت میشود. از خارج از بدنه دولت، فرمایش و تحمیل وجود دارد. برخی از الزامات فرا دولتی است. در حقیقت کار دولت این شده که بهانه بیاورد تا قوانین و مصوبات مجلس را انجام ندهد.
در خصوص انرژی در خوشبینانهترین حالت میتوانیم بگوییم دولت علم با اهتمام ندارد ولی در حقیقت ضعف دولت نداشتن اراده در عمل به وظایف اش و ایستادگی در برابر فشارهای فرادولتی است.
دولت باید خود را موظف به اصلاح و بهینهسازی مصرف انرژی بداند. مصوبه قیمت پله کانی انرژی یکی از بهترین راهکارها برای واقعی کردن قیمت انرژی بود که بدون فشار بر جامعه نرخ انرژی در داخل را به نرخ انرژی خلیجفارس نزدیک میکرد. این روش در دولت اصلاحات اجرا میشد که بعدها جلوی کار را گرفتند.
تا دولت نپذیرد که موظف به اصلاح مشکلات کشور در حوزه انرژی است و تا در این مسیر قرار نگیرد، تحمیل کردن طرحهای متعدد به دولت بینتیجه خواهد بود.
وظیفه مجلس در خصوص رفع نا ترازی انرژی در کشور چیست؟ آیا میتوان گفت در حوزه انرژی بار روی دوش دولت است یا مجلس سهم دارد؟
اگر دولت خود را به خوابزده باشد، در آن صورت کمیسیون انرژی مجلس باید ورود کند و با اهرمهایی که در اختیار دارد دولت را مجبور به اجرای تکالیف اش کند. دقت کنید که میگوییم با اهرمهایی که مجلس در اختیار دارد یعنی اهرمهای نظارتی. من قائل به ارائه طرحها و مصوبات جدید نیستم. مجلس ترافیکی از قوانین ایجاد کرده که نمیتواند بر حسن اجرای همه آنها نظارت داشته باشد.
دولت وظیفه دارد جهت ارتقای سطح بهرهبرداری از منابع انرژی اقدام کند. وظیفه دولت ایجاد بازارهای مناسب برای فروش انرژی است. منطقی کردن قیمت و مصرف انرژی از وظایف دولت است. تنظیم نرخ حاملهای انرژی و دیگر گزینهها همه وظیفه دولت است.
اگرچه در این موارد اسم مجلس بیشتر شنیده میشود ولی در حقیقت امر مجلس به وظیفه خود عمل کرده و حال دولت وظیفه دارد از تاراج سرمایههای کشور جلوگیری کند.
میتوان گفت وظیفه مجلس این است که در کار دولت دخالت نکند. مجلس یک وظیفه مهم دارد و آن مجاب کردن دولت به اجرای مصوبات است. اصلاح امور و کار اجرایی وظیفه نماینده نیست.
چرا دولت نمیتواند در حوزه انرژی به اصلاحاتی دست بزند؟ آیا میتوان امیدوار بود که طرحی مثل افزایش قیمت پلکانی انرژی که در دولت اصلاحات تصویب شد در این دولت نیز قابلاجرا شود یا خیر؟
دولت باید خود را در برابر ملت پاسخگو بداند، در غیر این صورت نمیتواند در حوزه انرژی اصلاحگرانه عمل کند. وقتی دولت باید جوابگوی نماینده مجلس، مدیرعامل شرکت خصوصی، سیاسیون و احزاب حامی، نهادهای فرادولتی و... باشد نمیتواند منافع ملی و مصلحت ملت را در نظر بگیرد.
اصلاح انرژی درگرو اراده دولت است. بااینهمه تغییرات در برنامه هفتم و در بودجه دولت از هماکنون میتوان پیشبینی کرد که دولت به کدام مصوبات مجلس عمل نخواهد کرد و احتمالاً بهانههای مناسب را بهموقع اعلام خواهند کرد.
در مورد انرژی، برای نجات کشور به اصلاحات نیاز داریم. ایران بزرگترین و غنیترین ذخایر انرژی را دارد ولی ما در حوزه انرژی خبر خوشی نشنیدهایم. خبرها تلخ است. رهبری به دلیل واردات بنزین از وزیر نفت گله کردند. این مورد تنها یک نکته است که دولت توجهی به آن ندارد.