به نظر شما نقش ایران در تنشهای منطقه چیست و چگونه میشود تنشها را کاهش داد؟
واقعیت این است که در کشور با دیدگاهی مواجه هستیم که معتقد است بهترین دفاع حمله به دشمن است. این رویکرد معتقد است ما برای اینکه بتوانیم از امنیت ملی ایران دفاع کنیم باید به دشمن در جایی ضربه بزنیم که خارج از مرزهای کشور است. این ایده منجر به حضور ایران در کشورهایی مانند سوریه، عراق، افغانستان، یمن و لبنان شده است. بهطور مشخص ایران در این کشورها حضور فیزیکی دارد. این حضور بر اساس هماهنگی با دولتهای مستقر انجام میشود به همین دلیل میتوان گفت این اقدام مداخلهجویانه نیست بلکه مشورتی و مستشاری است. به عقیده بنده رویکرد حضور فیزیکی-نظامی در کشورهای همسایه هزینههایی را متوجه کشور میکند و تبعاتی را به دنبال دارد. حامیان این رویکرد معتقدند کشورهای دیگر هم چنین هزینههایی را انجام میدهند. مثلاً آمریکا در ۱۴۰ کشور حضور نظامی دارد و امنیت ملی خود را از هزاران کیلومتر دورتر در خاورمیانه هم دنبال میکند. حال اینکه آیا میشود ایران را با آمریکا مقایسه کرد بحث دیگری است. ایران با آمریکا از جنبههای مختلف جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی تفاوتهای زیادی دارد. اما اگر این چهارچوب فکری را قبول داشته باشیم هرنوع حمله به نیروهایمان از طرف دشمنان در قالب این چهارچوب فکری میگنجد که ما آنجا هستیم برای دفاع از منافع ملی خودمان. بنده رویکرد حضور نظامی در کشورهای همسایه را قبول ندارم اما نظر بنده و امثال بنده اهمیتی برای مسئولان تصمیم گیر ندارد زیرا آنها این موضوع را قبول دارند و در اصطلاح میدان و دیپلماسی در حال اعمال این رویکرد هستند. نکته مهم این است که نتایج یک سیاست باید در خروجی آن مورد ارزیابی قرار گیرد. در حقیقت ما به نیت افراد کاری نداریم و یا اینکه این سیاست چقدر درست است یا خیر، بازهم آنچنان مهم نیست. آنچه که در ارزیابی سیاست خارجی انجام میگیرد نتایج اعمال است. یعنی مجموعه اقداماتی که انجام شده آیا موجب بالا رفتن امنیت ملی برای کشور شده است؟ آیا موجب رشد و افزایش منافع ملی شده است؟ اگر پاسخ مثبت باشد، این سیاست درست است اما اگر پاسخ سؤال منفی باشد باید در سیاستها تجدید نظر صورت گیرد. اینکه عدهای میپندارند انجاموظیفه میکنند و به نتیجه هم چندان توجه ندارند موردقبول مردم نیست. مردم باور دارند که اسلام برای صلاح و رستگاری آمده است. رستگاری فقط برای آن دنیا نیست بلکه در این دنیا هم میتوان به رستگاری و رفاه رسید. این دنیا میتواند مقدمه برای آن دنیا شود. هر سیاستی که اتخاذ میشود باید دارای ارزیابی عملکرد در یک چارچوب منطقی و عقلانی باشد که آیا این سیاست توانسته منافع ملی را تأمین کند یا خیر. اگر تأمین کرده، کار درستی است و باید ادامه داشته باشد. اما اگر تأمین نشده است لازم است بازنگری و بررسی مجدد نسبت به آن صورت گیرد.
به نظر شما آیا امکان دارد اسرائیل به لبنان حمله کند؟ در این صورت سطح تنش در منطقه به کجا خواهد رسید؟
تنش اکنون از غزه بالاتر رفته و در سطح منطقه آمده است اما هنوز کاملاً گسترده و فراگیر نشده است. وارد شدن اسرائیل در جنگ با لبنان در وهله اول خودش را درگیر خواهد کرد و در وهله دوم منطقه را شعلهور میسازد.
بنابراین باید توجه کرد که وضعیت منطقه در صورت اقدام نظامی اسرائیل علیه لبنان مثل کوه آتشین خواهد شد. بنده فکر میکنم سیاست "بزن در رو" را اسرائیل ادامه میدهد و سعی میکند با اقدامات محدود در شرایطی که در غزه درگیر است در لبنان درگیر نشود زیرا اگر در دو جبهه درگیر شود برایش دشوار است. گفتنی است که حزب الله به مراتب از حماس قویتر است.
موضع اعراب را چگونه بررسی میکنید؟
بنده بعید میدانم اعراب از موضع انفعال خارج شوند. آنها کنار نشستهاند و میگویند هر طرف کشته شود به نفع ما است. زیرا اگر اسرائیل در این تنشها تضعیف شود به نفع اعراب است. موقعیت اعراب در صورت تضعیف اسرائیل تقویت میشود زیرا کار کردن با یک کشور ضعیف از موضع قدرت راحتتر و سودمندتر است. اگر اسرائیل طرف مقابل را از بین ببرد باز آنها رقیب و دشمن اعراب شناسایی میشوند و تضعیفشان به نفع است. البته این موضوع هم قابل بیان است که در برخی مقاطع اعراب به اسرائیل کمک میکنند.