تارنمای کانترپانچ
برگردان و کوتاه سازی علی اصغر شهدی
[email protected]
ستاره ای درخشان در فلک عدالت خاموش شد. یکی از بزرگترین روزنامه نگاران عصر ما درگذشت.
جان پیلگر همیشه در کنار مظلومان بود. او برای مردم از عوارض امپراتوری و همه غارتهای خشونتآمیز آن چون جنگ، نسل کشی و استثمار صحبت می کرد و همواره دروغها و تبلیغات بیپایان آن را رسوا و محکوم می ساخت.
تا زمان مرگش، او خستگی ناپذیر برای آزادی جولیان آسانژ جنگید. جان پیلگر صدایی به نامرئی ها و بی صداها می داد: گرسنه ها ، فقیرها ، معلولان ، تحریم شده ها و بمباران شده ها. ، محرومان ، پناهندگان ، مجروحان جنگ ها ، قربانیان تعدیل اقتصادی ، کودتاشدگان ، قحطی زدگان ، مستعمره نشینان...، وی نوری در دخمه های پنهان و تاریک جهنم امپراتوری می تابانید
او نژادپرستی ، جنگ ، خصوصیسازی ، استعمار نو، نئولیبرالیسم ، جهانیسازی ، تبلیغات ، جنون هستهای ، کودتای آمریکایی همه را محکوم و با آن ها مبارزه می کرد .
فیلم شناسی و سبک نویسندگی او اعتراضی به جنایت های بی وقفه امپراتوری و سرمایه داری بود
مقامات تلویزیون بریتانیا با ارائه بهترین ادای احترام به وی، او را "تهدیدی برای تمدن غرب" توصیف می کردند.
جان پیلگر همچنین اهل پیش بینی بود:وی بدرستی پیروزی ویتنامی ها بر ارتش آمریکا، زنده ماندن جنبش فلسطین و حوادث اوکراین در سالها پیش از وقوع را پیش بینی کرد. وی هفت سال پیش، زمانی که تنها عده کمی از تدارک جنگ با چین آگاه بودند، و حتی تعداد کمی از آن صحبت میکردند - در کلمات و مقالات کوتاه - یک مستند کامل منتشر کرد و به جهان هشدار داد که ایالات متحده به طور فاجعهباری به سمت جنگ با چین پیش میرود .
جان نه تنها یک روزنامهنگار منتقد قدرتمند و فیلمساز متحول کننده جهان مانند مستند « کامبوج سال صفر » که یکی از تأثیرگذارترین مستندهای قرن بیستم به حساب می آمد بود، بلکه او همچنین یک صنعتگر، یک شاعر و یک هنرمند بود – او قدرت زبان را درک میکرد، اما همچنین میدانست که در رسانهای که با شمارش کلمات محدود میشود، معنی داشتن هر کلمه به چه معناست.
در مورد اشکال روزنامه نگاری:
در تمام این اشکال، هدف باید کشف هر چه بیشتر حقایق و تا آنجا که ممکن است از واقعیت باشد. هیچ رازی وجود ندارد بله، همه ما یک دیدگاه شخصی به کار می بریم که این حق انسانی ماست. دیدگاه من این است که نسبت به کسانی که به دنبال کنترل ما هستند، در واقع نسبت به تمام مقاماتی که پاسخگو نیستند، بدبین باشم و "حقایق رسمی" را که اغلب دروغ هستند، نپذیرم. روزنامه نگار باید عامل مردم باشد، نه عامل قدرت.
در ایجاد تفاوت:
....هدف روزنامه نگاری خوب این باید باشد که به مردم قدرت اطلاعات بدهد – که بدون آن نمی توانند ادعای آزادی های خاصی داشته باشند. به همین سادگی است. گاه و بیگاه شما اثرات یک مستند یا مجموعه ای از گزارش های خاص را می بینید. در کامبوج، پس از اولین فیلم من، بیش از 50 میلیون دلار توسط مردم، اهدا شد. و من و همکارانم توانستیم از این برای خرید لوازم پزشکی، غذا و پوشاک استفاده کنیم. در نتیجه چندین دولت سیاست های خود را تغییر دادند. چیزی مشابه که بعد از نمایش مستند من در تیمور شرقی اتفاق افتاد - که بیشتر آن را مخفیانه فیلمبرداری کرده بودم... آیا بر وضعیت تیمور شرقی تأثیر گذاشت؟ نه، اما به سالهای طولانی کار خستگی ناپذیر مردم در سراسر جهان کمک کرد.
در شبکه های اجتماعی:
از قضا، این شبکه ها می توانند ما را حتی بیشتر از یکدیگر جدا کنند: ما را در دنیای حبابی از تلفن های هوشمند و اطلاعات تکه تکه و تفسیرهای کلامی و سطحی محصور کنند. فکر کردن در شبکه های اجتماعی بیشتر حالت سرگرمی پیدا کرده است.
درباره سیاست خارجی آمریکا:
ایالات متحده نقشه های ویژه ای را برای سلطه بر جهان، طراحی کرده است. این طراحی ها از سال 1323 ( 1944) زمانی که کنفرانس برتون وودز، ایالات متحده را به عنوان قدرت شماره یک امپراتوری تعیین کرد، در یک خط مستقیم اجرا میشوند. این خط دارای وقفه های گاه و بیگاهی مانند عقب نشینی از سایگون و پیروزی ساندینیست ها بوده است، اما طرح ها هرگز تغییر نکرده اند. آنها باید بر بشریت مسلط شوند.
در مورد اقتصاد:
به نظر می رسد با هر دولتی، اهداف در ظاهر بیشتر به قلمرو خیال برده می شوند در حالی که در عمل افراطی تر می شوند. بیل کلینتون، که هنوز توسط افراد ساده لوح به عنوان یک «پیشرو» شناخته می شود، در واقع ادامه دهنده همان سیاست های دولت ریگان می باشد که به بیعدالتی های اقتصادی نفتا و قتل های مختلف در سراسر جهان، ابعاد تازه ای داد.