عماد افروغ رئیس اسبق کمیسیون فرهنگی مجلس به جماران گفت: از نظر بنده به عنوان یک جامعه شناس و کسی که کار فرهنگی کرده، مسأله اصلی حجاب اجباری یا عدم حجاب اجباری نیست؛ مسأله این است که حجاب یک ضرورت است، اما نشر آن نمی تواند با روش های سلبی صرف رخ بدهد. بخشی از گفتگوی افروغ با جماران را در ادامه میخوانید:
با توجه به بحث هایی که این روزها در خصوص حجاب مطرح می شود، دیدگاه شما در خصوص اجباری یا اختیاری بودن حجاب چیست؟
با توجه به تأملاتی که در خصوص «فرهنگ شناسی» داشته ام و لایه مندی هایی که برای فرهنگ قائل هستم، بر این باورم که فرهنگ چهار لایه دارد که لایه زیرین آن «هستی شناسی و جهان بینی»، لایه بعدی «ارزش ها و باورها»، لایه سوم «الگوهای رفتاری و هنجارها» و لایه چهارم «نمادها» هستند. شخصاً یک تقدم و تأخر فلسفی برای این چهار لایه قائل هستم و معتقدم لایه «هستی شناسی و جهان بینی» زیرین ترین و اساسی ترین لایه یک فرهنگ محسوب می شود؛ که هویت یک جامعه را هم باید در آن لایه جست و جو کرد. درست است که در نفس الامر باید یک نظم منطقی بین لایه زیرین و لایه های رویین وجود داشته باشد، اما به لحاظ عینی و انضمامی ممکن است ما این ترتب و نظم منطقی را شاهد نباشیم و شکاف هایی دیده شود. مثلا لایه «هستی شناسی و جهان بینی» به لایه «نمادها» تسری پیدا نکند. این دلیل نمی شود که اگر نمادی ناسازگار با لایه زیرین مشاهده شد بلافاصله این شکاف را به لایه زیرین و هستی شناسی طرف مقابلمان هم تسری بدهیم؛ مثلا اگر کسی لباس نامناسب داشت بلافاصله بگوییم در هستی شناسی و جهان بینی هم مشکل دارد یا اگر کسی حجاب ظاهر نداشت بلافاصله بگوییم که انسان نامسلمانی است و دیندار نیست.حتی ممکن است کسی نماد مناسب داشته باشد اما شما از این نماد مناسب نمی توانید قضاوت کنید که در هستی شناسی و باور او مشکلی وجود ندارد. خیلی باید در داوری مردم محتاط بود و قضاوت های عجولانه نکرد. از نماد نمی شود نمی توان تقلیل گرانه به هستی شناسی طرف پی برد، مگر اینکه ما تناسب و سازگاری بین آنها مشاهده کنیم. تأسف خوردم که چرا عده ای کلمه بسیار سخیف و زننده چهار حرفی را به کار برده اند که اگر امروز می بینیم عده ای روسری را عَلَم کرده اند، فردا ممکن است این کلمه چهار حرفی را، که من خجالت می کشم اسمش را ببرم، عَلَم خواهند کرد. این توهین به انسان و شرافت یک زن مسلمان است. یعنی تمام کسانی که مثلا حجاب کاملی را رعایت نمی کنند و محجبه به معنای مطلوب بعضی ها نیستند، از ترس، روسری را بر نمی دارند. یعنی تمام کسانی که در عالم مثلا قانون حجاب را ندارند، همه بی عفت هستند؟! این چه حرفی است که زده می شود؟
چرا دولت متوجه وظایف اخلاقی و تربیتی خود در خصوص نشر حجاب ظاهر و باطن نیست؟
بحث من اینجا است که نمی شود صرفاً با روش های سلبی و تنبیهی و اجتناب از روش های ترمیمی و تربیتی و ایجابی نشر دهنده حجاب بود؛ به روش های ایجابی هم نیاز داریم. روش های ایجابی ما روش های تربیتی، اخلاقی و آموزشی مناسب، قانون مد و لباس و تسهیل ازدواج جوانان است؛ ما تا چه اندازه به این روش های ایجابی توجه کرده ایم که حالا صرفاً با روش سلبی بگوییم قانون داریم که بانوان ما باید حجاب داشته باشند و اگر نداشته باشند باید با آنها برخورد شود؟! ما کجا به روش های اخلاقی و تربیتی چنگ زده ایم؟! ما کجا به لوازم اقتصادی طرح های فرهنگی و اخلاقی توجه داشته ایم؟!واقعا ما نگاه منظومه ای به قضایا نداریم. بعید می دانم یک بانوی مسلمان باشد و در ضرورت حجاب و اینکه به هر حال حکم شرعی است، تردیدی داشته باشد؛ کسی تردید ندارد. فقط بحث این است که آیا با روش سلبی صرف می توان اشاعه دهنده حجاب بود؟! آیا به صرف اینکه ما قانون داریم که حجاب لازم است، می توان نشر دهنده حجاب بود؟! چرا به قوانین دیگر مصرح هم در قانون اساسی و هم قوانین دیگر جمهوری اسلامی توجه و عنایت شایسته ای نمی شود؟مسائل ایجابی هم دامنه عدیده ای دارند؛ چه در ارتباط با مد و لباس و ازدواج باشند و چه در ارتباط با اقتصاد و عدالت اجتماعی و وظایفی که روی دوش نهادهای آموزشی و تربیتی ما در خصوص نشر اخلاق باشند. اگر به اینها توجه می شد، این وضع حجاب ما بود؟! معلوم است جایی ما کوتاهی و غفلت کرده ایم که این وضع حجاب ما است. هنوز غالب کسانی که موضع می گیرند، صرفا سراغ یک قانون می روند و غافل می شوند از وجوه ایجابی که آنها هم قانون هستند.