در چنین شرایطی، فقر به وضعیت پایدار تبدیل میشود که فرد را در چرخهای از محرومیت گرفتار میکند. ناتوانی، یکی از نخستین آثار فقر است. وقتی افراد از آموزش مناسب، خدمات درمانی، مسکن و شغل پایدار محروم میشوند، قدرت تصمیمگیری و برنامهریزی برای آینده را از دست میدهند. این ناتوانی، نه حاصل ضعف فردی، بلکه نتیجه ساختارهای نابرابر اجتماعی است که فرصتها را بهطور عادلانه توزیع نمیکنند. فقر بستر تبعیض را فراهم میکند. گروههای فقیر اغلب به حاشیه رانده میشوند و بهتدریج با برچسبهایی چون «کمتوان»، «وابسته» یا «مسئلهدار» شناخته میشوند. تبعیض، فاصله اجتماعی را افزایش میدهد و شکاف در جامعه را عمیق میکند. تبعیض، نهتنها کرامت انسانی را تضعیف میکند، بلکه مانعی جدی در مسیر مشارکت اجتماعی و اعتماد عمومی است. یکی دیگر از پیامدهای فقر، تضعیف امنیت اجتماعی است. جامعهای که در آن بخش قابلتوجهی از مردم در شرایط فقر و نابرابری زندگی میکنند، ناگزیر با افزایش ناامنی، خشونت، بزهکاری و بیثباتی اجتماعی مواجه خواهد شد. احساس بیعدالتی و نادیده گرفته شدن، زمینه بیاعتمادی به نهادهای اجتماعی و قانونی را فراهم میکند و انسجام اجتماعی را کاهش میدهد. فقر مسئلهای فردی نیست، بلکه هشداری اجتماعی است. مبارزه با فقر نیازمند سیاست عادلانه، کاهش تبعیض، تأمین امنیت اجتماعی و ایجاد فرصتهای برابر برای همه شهروندان است. جامعهای که فقیر باشد، امنیت، عدالت و آینده را به خطر میاندازد.