این هنر که از دیر باز، با نواهای عاشقانه و عارفانه و گاه با سوز و گداز، همواره در محافل بشری نقشی اثر گذار داشته، امروز نیز با همان و قوت و حدت و گاه پر رنگ تر، روح آدمیان را جلا میبخشد و کارکرد آن از سرگرمی نیز فراتر رفته و گاه در درمان آلام بشری نیز ایفای نقش میکند.
موسیقی بهعنوان یکی از بنیادیترین و جهانشمولترین جلوههای فرهنگ انسانی، نقش عمیق و چندلایهای در توسعه فردی و اجتماعی افراد ایفا میکند و تأثیر آن فراتر از سرگرمی و لذت شنیداری است.
در سطح فردی، موسیقی به رشد شناختی، عاطفی و شخصیتی کمک میکند؛ گوش دادن آگاهانه به موسیقی یا یادگیری یک ساز، توانایی تمرکز، حافظه و خلاقیت را تقویت مینماید و همزمان به فرد امکان میدهد احساسات خود را بهتر بشناسد، مدیریت کند و بیان نماید. بسیاری از افراد در لحظات شادی، غم، اضطراب یا امید به موسیقی پناه میبرند و از آن بهعنوان ابزاری برای تنظیم هیجانات و کاهش فشارهای روانی استفاده میکنند. تمرین منظم موسیقی نیز موجب تقویت نظم، پشتکار، صبر و مسئولیتپذیری میشود و تجربه پیشرفت تدریجی در یادگیری، اعتمادبهنفس و خودباوری فرد را افزایش میدهد.
از سوی دیگر، موسیقی در شکلگیری هویت فردی نقش دارد؛ سلیقه موسیقایی میتواند بازتابی از شخصیت، ارزشها و تجربیات زندگی هر فرد باشد و به او کمک کند جایگاه خود را در جهان اجتماعی بهتر درک کند. در سطح اجتماعی، موسیقی ابزاری قدرتمند برای ایجاد ارتباط، همدلی و انسجام اجتماعی است، زیرا بدون نیاز به زبان مشترک، پیامهای احساسی و انسانی را منتقل میکند و افراد با پیشینهها و فرهنگهای مختلف را به هم نزدیک میسازد. اجرای گروهی موسیقی، مانند همنوازی یا همخوانی، مهارتهای کار گروهی، همکاری، احترام متقابل و مسئولیتپذیری اجتماعی را تقویت میکند و به افراد میآموزد که برای رسیدن به یک هدف مشترک، به دیگران گوش دهند و با آنها هماهنگ شوند.
همچنین موسیقی نقش مهمی در انتقال فرهنگ، تاریخ و ارزشهای اجتماعی دارد؛ موسیقی محلی و سنتی حافظ هویت جمعی جوامع است و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و در عین حال، موسیقی معاصر میتواند بازتابدهنده مسائل، دغدغهها و تحولات اجتماعی باشد. علاوه بر این، مشارکت در فعالیتهای موسیقایی میتواند به کاهش آسیبهای اجتماعی، بهویژه در میان نوجوانان و جوانان، کمک کند و مسیرهای سالمی برای تخلیه هیجانات و بیان خود فراهم آورد.