وی با اشاره به چالشهای نگاهداشت نخبگان، اظهار کرد: «حفظ نخبگان نیازمند مجموعهای از عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیرساختی است و تنها با همکاری همه ارکان دولت میسر میشود.» افشین مهاجرت نخبگان را از تجربهاندوزی و بازگشت تفکیک کرد و افزود: «رفتن نخبگان برای کسب تجربه جهانی فینفسه منفی نیست، اما نرخ بازگشت نخبگان در ایران تنها یک درصد است که رقم نگرانکنندهای محسوب میشود، در حالی که متوسط جهانی حدود ۷ درصد است.»
معاون علمی رئیسجمهور یکی از دلایل این مسئله را نبود بازار کار متناسب با تجربه و تخصص نخبگان بازگشته دانست و تأکید کرد: «اگر فناوری و صنعت کشور همسطح با دانش این افراد رشد نکند، امکان جذب آنها فراهم نمیشود و مهاجرت ادامه خواهد داشت.» وی توسعه فناوریهای نوین و کاهش قوانین زائد، از جمله تعیین سقف حقوق بدون توجه به شرایط نخبگان را از الزامات نگاهداشت نخبگان عنوان کرد و گفت: «سیاستگذاری در حوزه نخبگان باید واقعبینانه و رقابتی باشد.»
افشین به مؤلفههای اجتماعی و سیاسی نیز اشاره کرد و افزود: «نخبگان باید احساس رضایت و آرامش اجتماعی داشته باشند. این فرایند زمانبر است و ممکن است ۱۰ سال طول بکشد تا به نتیجه برسد.» او با تأکید بر شناسایی استعدادها از کودکی، گفت: «اگر بخواهیم کشور از ظرفیت نخبگان خالی نشود، باید شناسایی را از مدرسه آغاز کنیم.»
وی تصریح کرد: «نخبگی محدود به ریاضی و فیزیک نیست؛ هنر، ادبیات، فرهنگ، علوم انسانی، مهندسی و پزشکی نیز شامل میشود و وظیفه ما شناسایی و هدایت این استعدادهاست.» افشین از بستههای حمایتی مختلف برای نخبگان خبر داد و افزود: «این حمایتها، هرچند از نظر عددی بزرگ نباشند، پیام روشنی دارند؛ حاکمیت به نخبگان اهمیت میدهد و در حد توان از آنها حمایت میکند.»
معاون علمی رئیسجمهور درباره چرخه نخبگانی گفت: «در بنیاد ملی نخبگان به دنبال ایجاد چرخهای هستیم که همه سنین را دربر گیرد؛ از کودکی تا پایان عمر، حتی افراد سالخورده میتوانند در تربیت نسل جدید نقشآفرینی کنند.» وی به نسلهای «زد» و «آلفا» اشاره کرد و افزود: «این نسل بسیار باهوش است و در سنین پایین توانایی کار با فناوریهای پیشرفته را دارد. سیاستگذاری برای آنها نیازمند سیستمهای منعطف و پذیرش تغییر در همه حوزهها است.»
افشین در پایان به نقش شرکتهای دانشبنیان در اقتصاد اشاره کرد و گفت: «کل صادرات محصولات دانشبنیان حدود ۶۰۰ میلیون دلار است، اما مجموع سفارشهای صادراتی به ۲.۵ میلیارد دلار میرسد. نکته مهمتر، کاهش ارزبری است؛ بسیاری از محصولات داخلی اگر شرکتهای دانشبنیان نبودند، باید وارد میشدند. بهعنوان مثال در حوزه سلامت، واردات دارو و تجهیزات پزشکی حدود ۲.۵ میلیارد دلار است و بدون شرکتهای دانشبنیان این رقم به ۱۷ تا ۱۸ میلیارد دلار میرسید؛ این تفاوت، ارزش افزوده واقعی برای اقتصاد کشور است.»