غزل اسکندرنژاد
نویسنده و کارگردان
«فک آرت» مربوط به نمایشگاهی گروهی است که از 11 مهر تا 25 مهر سال جاری توسط گالری ریشه 29 برگزار شد. این پروژه کیوریتوریکال از هدا سرگردان و آیدین باقری به انجام رسید. در توضیح این پروژه چنین آمده است:
"فک آرت پروژهای بلندمدت و کیوریتوریکال است که بر اساس سه بخش حیاتی و جداییناپذیر تعریف میشود: پژوهش، آرشیو، برپایی نمایشگاه گروهی.
مسئلۀ مرکزی "فک آرت" تجربۀ قسمی از هنرهای تجسمی است که در نسبت با مفاهیمی همچون "طنز"، "فکاهی"، "هنر فولکلور" و "پاپ آرت" در تاریخ هنر اجتماعی ایران معنا پیدا میکند. از آنجایی که سنت نوشتاری- تصویری در دورۀ "انقلاب مشروطه" در راستای انتقاد از شرایط سیاسی- اجتماعی به موازنه میرسد تا مردم را با خود همراه کند نقطه آغاز قابلتأملی برای ما بود. پژوهش ما شامل رجوع به تمامی منابع اعم از کتاب و مقالاتی بود که میتوانستند ما را به اشکالی از تجربههای تصویری منتهی به ساخته و پرداخته شدن تصویرها در ژانر فکاهی و واکنش مخاطبان آگاه کنند. ... "
آنچه از این توضیح برمیآید رویکرد کلی این پروژه را روشن میکند. به دعوت گالری ریشه 29 دربارۀ دو اثر عروسکی حاضر در این نمایشگاه یادداشت پیشرو تنظیم شده است؛ مبارک اثر سهیلا باجلان و یک حجم/ چیدمان اثر طرفه اخلاصی.
مبارک اثر سهیلا باجلان در این پرژه بر اساس عروسک/ اسباببازی جک جهنده (Jumping Jack) که در فرانسه به پانتین (Pantin) هم شناخته میشود، ساخته شده است. در توضیحات این اثر آمده است: "در این اثر مبارک با اشلی انسانی و با ارجاع به اسباببازیهای مکانیکی سنتی طراحی شده، و به واسطۀ حسگر حرکتی نسبت به حضور مخاطب واکنش نشان میدهد، حرکتی که نشاندهندۀ کنشگری او در صحنۀ نمایش است." بهنظرم اینجا مسئلۀ اصلی در نگاه اول خودِ مبارک است؛ هرچند که اینبار در شمایل متعارف خود، یعنی صورت سیاهرنگ، لباس سراسر قرمز و شیوۀ نخیِ رایج در عروسک خیمهشببازی دیده نمیشود. اگر به ایدۀ فکاهی نظر کنیم، در جهان نمایش ایرانی، عروسک مبارک از رتبهدارانِ اعظم است. این شخصیت آرشیو زندۀ آگاهی عامه، مقاومت خندان و طنز سیاسی است. او فقط یک شخصیت خندهآور نیست. آنچه او را در میدانِ خنده و طنز برجسته میکند نقشِ مهم اجتماعی او است.
مبارک سخنگوی مردم است و گویی دهانی گشوده است که عامۀ مردم و بهویژه طبقۀ فرودست از داشتن آن محروم هستند. او آزادانه در برابر تجسم قدرت، یعنی حکومت و دولت سوبژکتیو، با زبان طنز طرح پرسش و موضوع میکند. مبارک در خیمۀ کوچک خود، در لابهلای زندگیِ جاریِ روزمره، تریبونی میسازد برای اعتراض و حفظِ رویای عدالت. او صدای غیررسمی جامعه است و شاید همین حضورِ حاشیهای و غیررسمیاش است که اهمیت او را در میانِ اصوات و چهرههای رسمی، برجسته و قابلتأمل و شنیدن میکند.
در عروسک حاضر در نمایشگاه، سهیلا باجلان با تأثیر از عروسک اسباببازیِ جک جهنده و به تبع آن حذف نخها و نیز قراردادن عروسکی در دست مبارک بر دو ویژگی تاکید گذاشته است: استقلال و وضعیت سوبژکتیو مبارک. اینجا مبارک بینیاز از نخهای مرسوم، هویت بصری مستقلی یافته و علاوهبراین خودش در مقام سوژه، امکان ایجاد حرکت در عروسکی دیگر یافته است. مسئلۀ دیگر اینجا امکان مشارکت مخاطب در متحرکسازی عروسک بهواسطۀ حسگر حرکتی است. بهنظر میرسد مبارک در این اثر بار دیگر بر وجوه عملگرایی در عرصۀ اجتماعی و سیاسی تاکید کرده و مخاطبان خود را اینبار با دعوتی روشن، به کنشگری اجتماعی و سیاسی فرا میخواند.
در اثر دوم ما با آدمکی افتاده بر تخت مواجه هستیم. در توضیح این اثر، ساختۀ طرفه اخلاصی، آمده است: " این آدمک منفعل از دل فکاهی نشریۀ "جارچی ملت" بیرون آمده است و فقط با حرکتی جمعی از طریق تکان دادن دستگیرهها میتوان او را از این انفعال خارج کرد". در این اثر ما با بدنِ افتاده بهمثابه تصویر جامعه روبهرو هستیم؛ پیکرهای که استعارهای است از بدنِ خسته، مصرف شده و بیاختیار و نیز اشارهای است به انفعال جمعی و فرسودگی روزمره. اینجا خالق اثر با بیرون کشیدن بدنی از بطن نشریۀ "جارچی ملت"، به مادۀ بصری فرهنگ عامه بازگشته و فکاهی بهعنوان مادۀ خام هنر مفهومی موردتوجه قرار میگیرد.
در این اثر طنز عامه به زبان سیاسی ظریفی بدل میشود که حرکت جمعی را در حکم کنش رهاییبخش تعریف میکند. این اثرِ تعاملی بر سوژگی، قدرت و کنش جمعی استوار است. اینجا آدمک/ عروسک از یک جسم فراتر میرود و به "ماشین کنش" بدل میشود. فراخواندن مخاطب به مداخله در اثر گویی به یک سازوکار اجتماعی اشاره دارد که تنها با همزمانی نیروها فعال میشود.
سهیلا باجلان/ فک آرت/ 1404
طرفه اخلاصی/ فک آرت/ 1404