تحلیلگران هشدار میدهند که آن رؤیای نخستین رنگباخته و ما وارد مرحلهای تازه شدهایم: عصر ضداجتماعی (Anti-Social Age). پلتفرمهایی که زمانی نماد ارتباط بودند، امروز بیش از هر چیز به ماشینهای مصرف بیپایان محتوا و مهندسی رفتار جمعی تبدیلشدهاند.
از گفتوگو تا پیمایش بیپایان
در آغاز، شبکههای اجتماعی فضایی برای ارتباط آزاد بودند. کاربران میتوانستند با دوستان و خانواده در تماس باشند و حتی با افراد ناشناس گفتوگو کنند. اما بهتدریج، الگوریتمها مسیر را تغییر دادند. هدف اصلی دیگر ایجاد ارتباط نبود، بلکه افزایش زمان حضور کاربر و مصرف محتوا شد. این تغییر ظاهراً کوچک، پیامد بزرگی داشت: گفتوگوها سطحی شدند، مثل پیامهایی که پیش از خوانده شدن فراموش میشوند. احساس تنهایی افزایش یافت و فرهنگی شکل گرفت که بیشتر بر مصرف سریع محتوا استوار است تا گفتوگوی واقعی. پدیدهی اسکرول(پیمایش بیپایان) یا همان بالا و پایین بردن صفحه بدون توقف، نماد این تغییر است. کاربر در چرخهای گرفتار میشود که هر بار با حرکت انگشت، محتوای تازهای ظاهر میشود؛ اما این محتوا بیشتر برای مصرف سریع طراحیشده تا برای ایجاد ارتباط انسانی.
ویژگیهای عصر ضداجتماعی
چند روند مشخص این عصر را تعریف میکند:
* پلتفرمها بهجای تعامل انسانی بر کنترل محتوا و مصرف منفعلانه تمرکز دارند.
* الگوریتمها کاربران را در «دیوارهای شیشهای» محصور میکنند: حبابهایی که تنها بازتاب ترجیحات و علائق شخصی خودمان است.
*پیامدهای روانی شامل اضطراب، استرس و کاهش احساس تعلق اجتماعی است.
*پیامدهای اجتماعی شامل قطبیسازی بیشتر، کاهش اعتماد و افزایش انزواست.
حکمرانی الگوریتمها و مهندسی رفتار جمعی
این تحول را میتوان یک چرخش تاریخی دانست. همانطور که مطبوعات زمانی از ابزار اطلاعرسانی به ابزار تبلیغاتی بدل شدند، شبکههای اجتماعی نیز از وعدهی ارتباط به واقعیت مصرف تغییر کردهاند. امروز، کاربر بیش از آنکه در پی گفتوگو باشد، درگیر پیمایش بیپایان است. انگار در راهرویی بیانتها قدم میزند که هر در آن به اتاقی پر از محتوا باز میشود، اما کسی درونش منتظر گفتوگو نیست. این تغییر سبک، زندگی دیجیتال را دگرگون کرده و بر سیاست، فرهنگ و حتی روابط خانوادگی اثر گذاشته است.
فرهنگ مصرف و انزوای نوین
عصر ضداجتماعی تنها یک مسئله روانی نیست، بلکه پیامدهای اجتماعی و فرهنگی گستردهای دارد که عبارتاند از:
*فردگرایی افراطی: افراد بیشتر در دنیای دیجیتال خود غرق میشوند و ارتباط واقعی کاهش مییابد.
*کاهش اعتماد اجتماعی: تعاملات آنلاین جایگزین روابط انسانی شده و اعتماد بین افراد کمتر میشود.
* فرهنگ مصرفی جدید: محتوا بهجای ابزار ارتباط، به کالایی برای مصرف سریع تبدیلشده است.
* قطبیسازی سیاسی و اجتماعی: الگوریتمها با تقویت دیدگاههای مشابه، گفتوگوی میان فرهنگی و میان اجتماعی را هدایت و در مواردی تضعیف میکنند.
انتخاب با ماست
شبکههای اجتماعی دیگر کارکرد اجتماعی خود را ازدستدادهاند و بیش از هر زمان به ابزارهایی ضداجتماعی بدل شدهاند. این دگرگونی نیازمند بازاندیشی جدی در جایگاه فناوری در زندگی روزمره است. برای کاستن از پیامدهای آن، باید بر تقویت روابط انسانی واقعی، آموزش سواد رسانهای و طراحی پلتفرمهای مسئولانه تمرکز کنیم. در غیر این صورت، جامعه بیشازپیش در مسیر انزوا، اضطراب و گسست اعتماد پیش خواهد رفت.
عصر ضداجتماعی در عین تهدید، فرصتی نیز در خود دارد: فرصتی برای بازاندیشی در معنای ارتباط. انتخاب با ماست؛ یا فناوری را دوباره انسانی کنیم و آن را به خدمت گفتوگو و همبستگی درآوریم، یا در راهروهای بیپایان انزوای دیجیتال فروبهرویم. آیندهی روابط اجتماعی ما به پاسخی که امروز به این پرسش میدهیم گرهخورده است.