اما این جریان هر چه جلوتر آمد دید که بذر امید، زیر چرخ سنگین «نظارتِ استصوابی» لِه میشود، و حاکمیت نخواست درک کند که بستن پنجرهها، باد را متوقف نمیکند.
صندوقها رأی مردم را میپذیرفتند، اما صدای آنها را نه. سه دهه در میدان ماندند، با کاندیداهایی که یکییکی حذف شدند، تا جایی که دیگر نه نامی ماند، نه انتخابی مثل دوم خرداد 76.
اصلاحطلبان، از نامزدهای بزرگ به «نیابتی»ها پناه بردند، به امید آنکه فقط نفسی از آزادی، سایهای از جمهوریت زنده بماندو مردم، با وجود همهی زخمها، باز به میدان آمدند، چون میخواستند کشورشان بماند، چون نمیخواستند «ناامیدی» از حکومت بپذیرند. اما هر پیروزی اصلاحطلبان، طعنهای شد بر مسیر قدرتِ نگران و هربار تنگتر کردند میدان را، تا صدای اکثریت در حاشیه بماند و اقلیتی کوچک، صحنهگردان تمام میدان شود. امروز دیگر نه امیدی مانده نه انگیزهای. نه صندوق رأی معنا دارد و نه شعارِ «اصلاح از درون».جریانی که خود را وارث جمهوریت میدانست، میبیند که جمهور از آن رو گردانده، نه از سر خیانت بلکه از سرِ تکرارِ بیپاسخ. اما به خوبی میداند که اگر حاکمیت خواهانِ حفظِ تمامیتِ ارضیِ این سرزمین است، اگر خواهانِ استمرارِ نظامِ سیاسی و تأمینِ منافع و امنیتِ ملیِ ایران است، باید بداند که اصرار بر لجبازیِ گذشته و ادامهی همان مسیرِ بسته، جز تنگتر شدنِ گلوگاهها و نتیجهای عکس هدف نمیآورد. بهجای احضارِ اعضای جبهه، بهجای تهدید و بستنِ راهِ گفتوگو، نباید مسیر پیموده شده در سیاست خارجی را پیمود بلکه، باید آمد و درِ گفتوگو را گشود.
باید مسیرِ اصلاح و آشتی با اکثریت را باز نمود تا درهای روشنایی و توسعه بار دیگر به روی این سرزمین گشوده گردد.
تجربههای تلخِ جهانی و تاریخی نشان دادهاند، دولتهایی که زبانِ اصلاح را نشنیدند بهخود و ملتشان خسارت زدند.
تکرارِ آن تجربهها برای هیچکس سودآور نخواهد بود. آشتی ملی اعلام کنید، لوازمِ آن را بپذیرید: شفافیت در تصمیمگیری، آزادیِ بیان و انتخاب، تضمینِ مشارکتِ همهجانبهی مردم در سرنوشتِ خویش، و قانونمداریِ و آنچه به منافعِ جمعی است را بپذیرید.
نظامی که اصلاح را بر نتابیده خسارت میبیند و برای ملتِ خود مشکل ایجاد میکند. پس بیایید راهِ دیگری برگزینیم.
ما فرزندان این خاکیم حتی اگر طرد شویم، حتی اگر امیدمان ربوده شود، اما دست خودمان نیست، دلنگرانِ فردای این کشوریم، چون میدانیم سکوتِ امروز، مقدمهی بحران فرداست و ای کاش صدایی شنیده شود، پیش از آنکه نه تنها «اصلاحات» که «ایران» از دهانها بیفتد.
بیایید با هم آشتی کنیم، قوانین را محترم شماریم، موانعِ را برطرف کنیم و اجازه دهیم خورشیدِ توسعه و امنیت بر این دیار بتابد پیش از آنکه دیر شود.