روزنامه دنیای اقتصاد نوشت:
در ماههای اخیر قیمت نان در نانواییهای یارانهای و آزادپز مناطق مختلف کشور افزایش یافته است.
چندی پیش معاون اقتصادی استانداری تهران از افزایش قیمت نان در تهران و بعضی شهرستانهای متصل خبر داد. براساس مصوبه اخیر، قیمت نان در تهران ۵۲ درصد افزایش یافت و در شهرستانهای متصل هم تا ۴.۲ درصد رشد داشته است.
رشد قیمت نان تنها مربوط به تهران نیست و در استانهای دیگر هم قیمت نان افزایش یافته است. این رشد قیمتی درحالی است که بخش بزرگی از مردم از گرانی نان و نانوایان از ارزانی آن گلایه دارند. در میان بحثهای قیمتی، عموما کیفیت و سلامت نان نیز به فراموشی سپرده میشود.
نان در فرهنگ ما جایگاه ممتازی دارد، نان قوت غالب بخش بزرگی از مردم در طول سالیان بوده است. از اینرو سخن گفتن از نان ساده نیست. کمااینکه اصلاح فرایند تولید، فروش، ارتقا کیفیت و اصلاح قیمت نان نیز پیچیدگیهای بسیاری دارد.
پرده اول؛ نان گران
برای پرسوجو درباره قیمت نان به یک نانوایی آزادپز میروم. خانم میانسالی حیران است.. از او میپرسم چه شده؟ پاسخ میدهد: « 3 نان سنگک خشخاشی را 150 هزار تومان خریدهام. روزهای تعطیل که فرزندانمان به خانهمان میآیند، نان سنگک کنجدی میخریم. امروز هم طبق روال هر هفته به این نانوایی آمدم و 3 نان خواستم. اما نانوا همان 3 نان همیشگی را 150 هزار تومان محاسبه کرد. اول گمان بردم اشتباه کرده اما میگوید نان گران شده است. آخر 3 نان 150 هزار تومان، مگر میشود؟ ما بازنشستهایم. وقتی نان انقدر گران شده، با حقوق بازنشستگی چطور زندگی کنیم؟» این روزها اعتراض به گرانی نان در میان مردم قوت گرفته است. این گرانی در مناطق مختلف شهر متفاوت است. به بیانی هر منطقهای کششی برای قیمت نان دارد. اما آنچه که میان مردم در اغلب نقاط شهر، مشترک است، اعتراض به قیمت نان است.
پرده دوم؛ نان ارزان
آنسوی ماجرای گرانی نان و اعتراض مردم به افزایش قیمتها، نانوایانی هستند که از بهای پایین نان گلایه دارند. این گلایه در حالی است که نانوایی یکی از سختترین مشاغل محسوب میشود. ساعتها کارکردن پای تنور گرم دشوار است. برای پرسوجو درباره قیمت نان و شغل نانوایی به یاد آقا سید میافتم. نانوایی که در محله پدربزرگم مغازه داشت. خوشرو و مهربان است، من را هم از قدیم میشناسد و اگر وقت داشته باشد، حرف برای گفتن زیاد دارد. به محله مهرآباد تهران میروم و با او صحبت میکنم. از قیمت نان میپرسم. از اینکه پخت نان برایتان میصرفد یا خیر؟
آقا سید میگوید: «نان بربری ساده را با قیمت 10 هزار تومان به دست مشتری میدهم، اما نمیصرفد. قیمت واقعی همین نان پخته شده با آرد دولتی، 20 هزار تومان است. اگر شرایط به همین منوال باشد، ناچارم تا چند ماه آینده کرکره مغازه را پایین بکشم. امسال هزینههای کار به شدت بیشتر شده است. من مالک مغازه هستم و کرایهای بابت آن پرداخت نمیکنم اما باز هم نمیصرفد. سال گذشته هزینه بیمه 2 نفر 3میلیون و 200 هزار تومان بود. اما امسال ماهانه 9میلیون تومان برای حق بیمه پرداخت میکنم.»
نانوای خوشصحبت و قدیمی محل، فروش نان کنجدی را راهکاری برای تابآوری در شرایط کنونی عنوان میکند و میافزاید: «تنها ناچاریم به کسانی که میخواهند نان کنجدی بفروشیم تا از زیانمان کاسته شود. اما کار کردن با این قیمتها صرفه ندارد. به زودی ناچار به تعطیل کردن خواهیم بود.» از آقا سید درباره قیمت هر کیسه آرد دولتی و آزاد میپرسم و اینکه روزانه چه تعداد پخت دارند. پاسخ میدهد: «حداقل روزانه 1000 عدد نان بربری پخت میکنیم. این تعداد در روزهای پنجشنبه به 2000 عدد هم میرسد.
آرد آزاد را کیسهای یکمیلیون و 250 هزار تومان میخریم. اگر شانه نان را درست ببرم، یک کیسه آرد 110 نان بربری میدهد. یعنی با احتساب قیمت آرد آزاد، حتی هزینه آرد ما هم تأمین نمیشود. بهعلاوه آنکه خرید و پخت نان با آرد آزاد در بسیاری از مناطق شهر، به صرفه نیست. همین منطقه کشش فروش نان با احتساب آرد آزاد را ندارد.» وی میگوید: «اگر مردم ناراضی باشند با 124 تماس میگیرند و ما به سرعت جریمه میشویم؛ جریمههای کلان چند دهمیلیونی.» نانوا ادامه میدهد: «من 3 پسر دارم. یکی 4 ساله، یکی 10 ساله و دیگری 14 ساله است. اجازه نمیدهم هیچکدامشان نانوایی کنند. بااینکه من خودم از کودکی وارد این حرفه شدم. اگر بهجای نانوایی، سوپرمارکت زده بودم، اکنون وضعم فرق داشت. حداقل یکی از پسرهایم در آینده میتوانستند بدون دغدغه کنارم کار کنند و درآمد کافی داشته باشند. اما این شغل درآمد ندارد.»
آقا سید از قطع برق هم گلایهمند است و میگوید: «قطع برق در ساعات پایانی روز مانع پخت ما میشود. اگر قرار باشد برق در این منطقه ساعت 5 تا 7 عصر قطع شود، عملا نمیتوانیم خمیر بگیریم و پخت آخر را انجام بدهیم. شروع کار پخت یعنی خمیرگیری از ساعت 7 عصر نیز غیرمنطقی است. چراکه پخت به حدود ساعت 9 شب میرسد و عملا نان فروش نمیرود. بنابراین در روزهایی که قطع برق در ساعات پایانی روز است، عملا یک پخت خود را از دست میدهیم. اما مشکل اصلی اینجاست که این عدم پخت در سامانه «نانینو» با عنوان تعطیلی قید میشود و عملا از سهمیه آرد ما کاسته خواهد شد. یعنی من هم کاسبیام متوقف میشود و هم سهمیهام را از دست میدهم. خب این چه انصافی است؟»
پرده سوم؛ مهاجرین در صف نان
خرید نان با تعداد بالا توسط مهاجران افغانستانی یکی از موضوعات مهمی است که در خبرهای فضای مجازی دست به دست میشود. کارگران افغانستانی، ناچارند بخش بزرگی از معیشت خانواده خود را با اتکا به نان تأمین کنند. یکی از کودکان افغانستانی حضور در صف خرید نان را جزو تجارب تلخ خود میداند و میگوید: «صف نان برای ما معنی ندارد. هرکسی میتواند به ما بگوید شما افغانستانیها نان ما را میخورید. ما با وجود ساعت طولانی کار، درآمد پایینی داریم و نان بهناچار غذای اصلی ماست.» این نوجوان متولد ایران که والدینی افغانستانی دارد میگوید: «در این روزهایی که فشار برای خرید نان توسط مردم افغانستان شدت گرفته، ترجیح میدهیم نان لواش بخریم. به این دلیل که متقاضیان خرید نان لواش کمتر از سنگک و بربری هستند.»
پرده چهارم؛ مدیریت نان در شهرستانها
برای بررسی معضلات نان در شهرستانها با یکی از دوستانم که در هشتگرد زندگی میکند، صحبت میکنم. او میگوید: «برخورد با گرانفروشی نان (خارج از نرخهای رسمی) در شهرستانها با شدت بیشتری اجرایی میشود. اما این سختگیری مشکلاتی را برای تأمین نان مورد نیاز مردم ایجاد میکند. آرد دولتی که در اختیار نانوایان قرار میگیرد، در اغلب مناطق کشور، بهمراتب محدودتر از نیاز مردم آن منطقه است. برهمیناساس نیز چنانچه قرار باشد یک نانوا، تنها با اتکا به آرد دولتی پخت کند، ناچار است پختهای محدودتری داشته باشد. این پخت محدود یا تعطیلیها گاهی به طولانی شدن صف نان در شهرستانها منجر شده است. به بیان دقیقتر سیاستهای تعزیرات با هدف کنترل نرخ نان نتیجه نامطلوب صفهای طولانی را در شهرستانها به همراه داشته است.»
پرده پنجم؛ نگاه کارشناسی
حجت ورمزیاری مدیر گروه کشاورزی و توسعه روستایی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» در ارزیابی نارضایتیهای حاکم بر زنجیره تولید و مصرف زنجیره نان کشور گفت: این زنجیره از کشاورزان و تولیدکنندگان گندم آغاز میشود. در حلقههای بعدی کارخانههای تولید آرد، نانوایان و مردم بهعنوان مصرفکننده نهایی قرار دارند.
ورمزیاری گفت: سالها است که گندم با قیمت تضمینی از کشاورز خریداری میشود. درحالیکه در اغلب سالها کشاورز نسبت به قیمت خرید تضمینی، معترض است. درهمینحال دولت برخلاف قرارداد خرید تضمینی، هزینه گندم را با دیرکرد قابلتوجهی پرداخت میکند. بهعلاوه آنکه در موارد متعددی گندمکاران خرده مالک نمیتوانند محصول خود را از به مراکز خرید دولت ارسال کنند، بنابراین ناچارند گندمشان را با قیمت پایینتر به دلال بفروشند. درهمینحال باید تاکید کرد که اراضی کشاورزی عمدتا خرد هستند، همین موضوع باعث میشود هزینه تولید افزایش یابد. در چنین شرایطی گاهی زمزمههایی مبنی بر عقبنشینی از تولید حداکثری گندم و جایگزینی واردات به میان میآید، که سیاست کاملا اشتباهی است. ما باید به سمت اصلاح تولید در این زنجیره گام برداریم.
مدیرگروه کشاورزی مرکز پژوهشهای مجلس گفت: حلقه دوم این زنجیره کارخانه های آرد هستند. این واحدها نیز مسائل و چالشهایی در روند فعالیت خود دارند. بااینوجود از آنجاکه کارخانهها میتوانند بخشی از سبوس گندم و گیاهک گندم را جدا کنند و به فروش برسانند، درآمد مناسبتری دارند. گیاهک گندم منشأ املاح معدنی و ویتأمینها است و بیشترین خواص تغذیهای را دارد. بنابراین آردی که نهایتا در مسیر پخت قرار میگیرد، این خواص را از دست خواهد داد.
ورمزیاری گفت: با پیگیریهای انجام شده توسط مرکز پژوهشهای مجلس و همچنین با ورود وزارت کشور، وزارت بهداشت و سازمان استاندارد، از سال 1400، استاندارد نان کامل آمده شد. در حال حاضر بخشی از کارخانههای تولید آرد یا تعدادی از نانوایان در هر استانی به سمت تولید نان کامل رفتهاند. البته ما هنوز با نقطه مطلوب فاصله جدی داریم. مطالعات علمی متعدد حکایت از آن دارد که مصرف نان پخت شده با آرد سفید اثرات نامطلوبی بر سلامت انسان دارد و به رشد بیماریهای غیرواگیر ازجمله مشکلات گوارشی، دیابت و... منجر میشود. این محقق دانشگاهی گفت: در حال حاضر نانوایان نیز نسبت به قیمت پایین نان معترض هستند. بهخصوص آنکه دولت برای مدتهای طولانی بازنگری روی قیمت نان نداشت. در چنین فضایی نانوایان ناچارند درآمد موردنظر خود را از روشهای دیگری کسب کنند. فروش اجباری نان کنجد دار، کاهش حجم استاندارد نان، فروش خارج از شبکه آرد دولتی و... به دلیل درآمد پایین ایجاد میشود. ورمزیاری گفت: مصرفکنندگان نیز از قیمت و کیفیت نان ناراضی هستند.
از زمان دولت نهم، قرار بر اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها بود. در همینحال ارتقا کیفیت نان نیز در دستور کار قرار گرفت. اما اکنون با نقطه مطلوب فاصله زیادی داریم. نارضایتی جدی میان کشاورزان، نانوایان و مردم درحالیاست که دولت سالانه مبالغ هنگفتی را برای خرید تضمینی گندم تخصیص میدهد و آرد حاصل از آن را با بهای ارزان در اختیار برخی نانوایان قرار میدهد. این اقدام از چند جهت جای نقد دارد. نخست اینکه خرید تضمینی گندم از کشاورز به معنی حمایت از کشاورز نیست. بلکه این یارانه در اختیار مصرفکننده نهایی قرار میگیرد. درهمینحال خرید این حجم از گندم توسط یک شرکت وابسته به دولت نیز در اغلب کشورها، منسوخ شده است. در اغلب کشورهای دنیا زنجیره تأمین محلی تولید آرد و نان، توسعهیافته است. به این ترتیب کشاورز هم در سود تولید آرد و پخت نان سهیم میشود. به این ترتیب امکان برای رقابت و تولید نان با کیفیت نیز حاصل میشود.