تقی آزاد ارمکی، عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به این اظهارات جلیلی واکنش نشان داد و گفت: «گروههای بنیادگرا با هر شکل و شمایلی به عقل، علم، تجربه، اجتماع و حیات آن باور چندانی ندارند. این جماعت به علوم انسانی، پزشکی و فیزیک هم اعتقاد چندانی ندارند. بنیادگراها باعث ایجاد ضدیت با علم در دنیا و ایران شدهاند. این رفتارها منشأ مشکلات شده است. شکست پدافندی کشور در جنگ به علت فقدان علم و تکنولوژی بود.» در ادامه گزیده نظرات وی را میخوانید.
علم رقیب ایدوئولوژی
بنیادگرایی مبتنی بر یک فهم ایدئولوژیک از جامعه، تاریخ و جهان است، علم، رقیب این ایدئولوژی است. علم بر واقعیت اجتماعی استوار است، در حالیکه ایدئولوژی صرفا بر پایه مجموعهای از گزارههای انتزاعی قرار گرفته و به همین دلیل، رقیب علم است. در تاریخ ایران و جهان نیز میبینیم که اصحاب علم، بیشتر از هر چیزی با صاحبان ایدئولوژی در ستیز بودند.
ستیز بنیادگرایان ایرانی با عقل
علوم انسانی، علوم عقلی است، به عنوان مثال جامعهشناسی تلاش میکند از طریق عقل و با ابزارهای علمی، نسبت به واقعیات اجتماعی شناخت پیدا کند. نتیجه ستیز بنیادگرایان ایرانی با عقل، دور شدن از فهم واقعیتهای اجتماعی است. این افراد خود را مجاب میکنند که با منطق عقلانی و دانش در ضدیت باشند. وقتی علم و دانش از کشوری دور انداخته شود، جامعه دچار ضعف بنیادین میشود. کارکرد علوم انسانی همین است که جامعه را از احساس ضعف دور نگه دارد.
فروپاشی اجتماعی
جامعهشناسی علم فهم انحرافات و بیگانگیهای اجتماعی است و در عین حال به مطالعه تحولات اجتماعی نیز میپردازد. وقتی این علم از صحنه خارج گردد، آسیبها، انحرافات و تحولات دیده نمیشود. تمام کسانی که با علوم انسانی مخالفت میکنند، بهانه دفاع از ایدئولوژی را دارند، در حالیکه چون مخالف عقل و دانش هستند، پایان کارشان چیزی جز فروپاشی اجتماعی است. این جامعهشناسان نیستند که از فروپاشی اجتماعی دفاع میکنند، بلکه بنیادگرایانی مانند «پایداری چیها»، «جلیلیون» و «احمدینژادیون» جامعه را به سمت فروپاشی پیش میبرند. در حالیکه عقلگرایی نجاتبخش است و رویکرد اصلاحگرایانه دارد.
راه بقای علم
امیل دورکیم، جامعهشناس فرانسوی، میگوید جامعهشناسی علمی واقعیت اجتماعی است. وقتی میتوان از این علم صحبت کرد که نگاهمان بر اساس مطلقگرایی و کمالگرایی نباشد و انسان و جامعه را یک امر متعالی تلقی نکنیم. به باور دورکیم، راه بقای علم، نفی گزارههای ایدئولوژیک است. در جامعه ایرانی نیز اصحاب ایدئولوژی با علم مخالف هستند، تا این افراد حضور دارند، علم در ایران جان نمیگیرد. برخی معتقدند خروجی دانشگاههای ایران، علم نیست. این ناشی از این میشود که دانشگاههای کشور ما توسط بنیادگراها تصاحب شده و این افراد اجازه اندیشیدن را نمیدهند و جلوی اثرگذاری علم را گرفتهاند.
تسلط جلیلیون بر فرهنگ
ایدئولوژی ابتدا در احزاب و گروههای سازمانیافته سیاسی ظهور مییابد، سپس به نهادها و سازمانهایی که توسط بنیادگراها تصاحب شدهاند، تسری مییابد و نهایتا وارد فضای عمومی میشود و برای خود مخاطب عمومی میسازد. اینها، سه عرصه زیست ایدئولوژی است. دورهای طولانی است که «جلیلیون» بر حوزه تبلیغات و فرهنگ مسلط شدهاند؛ یعنی نهتنها صداوسیما، بلکه در سایر حوزههای فرهنگی نیز این تفکرات بنیادگرایانه وجود دارد و سازمان تبلیغات اسلامی، مساجد، مدارس، کتابخانهها، سینما و... نیز گرفتار همین مشکل اند.
افراطیون امکان ارتباط با جهان
را از بین بردهاند
افراطیون در حوزه اخلاق عمومی، از یک انسان پاک حرف میزنند و کلیشههایی را ارائه میدهند، اما در فهم تغییرات زیست فرهنگی عاجزند. در مقابله با بیگانه نیز یک مفهوم خاصی از دشمن را صورتبندی کرده و امکان ارتباط با جهان را از بین بردهاند. در جنگ نیز ما با دو وجه روبهرو هستیم؛ یکی اسلحه به دست گرفتن در میدان و دیگری مذاکره برای صلح. ایدئولوژی اما این دوگانه را نمیفهمد و فقط به یگانه ستیز معتقد است و کسانی که میل به صلح دارند را به تمسخر میگیرد.
صدا و سیما جامعه را به سمت ستیز میبرد
امروز صداوسیما به شکل خشونتآمیزی در حال دفاع از جنگ است و جامعه را به سمت ستیز سوق میدهد. مدیران صدا و سیما به جای مدیریت و تغییر فضا، برنامههایی میسازند که چیزی جز تکرار کلیشههای همیشگی نیست. صدا و سیما یه جای انسجام میان نیروهای اجتماعی به مبلغ ایدئولوژی تبدیل شده و از منابع ملی بهره میبرند. اساسا مدیران صداوسیما برای بیتوجهی به افکار عمومی انتخاب شدهاند، افراد گزینششده برای پیادهسازی ایدئولوژی مشخصی وارد این رسانه شدهاند و برای ستیز با افکار عمومی به صداوسیما آمدهاند. به همین دلیل، رسانههای رقیب صداوسیما تقریبا تمام مخاطبین آن را به خود جذب کردهاند و همین باعث ایجاد ستیز بین صداوسیما و رسانههای خارجی شده و نهایتا این مخاطب است که قربانی میشود. محصول عملکرد صداوسیما، این است که جامعه را به سمت میرایی فرهنگی میبرد. به علاوه این رسانه با تبلیغ ایدئولوژی خود، ضد سنت هم عمل میکند، زیرا سنتهای اجتماعی و فرهنگی را نادیده میگیرد. جامعه بدون سنت، فرهنگ هم ندارد، جامعه بیفرهنگ، بیاخلاق است، جامعه بیاخلاق، ضعیف است، جامعه ضعیف، رو به انحطاط دارد و نهایتا جامعه منحط در حال تسلیم است.
برگرفته از: جماران