اینها واقعیتهای تلخ جنگ هستند. پرسش این است که آیا این روند یعنی گرانی ادامه پیدا میکند یا متوقف میشود؟ پرسش دیگر این که آیا از ابتدای شهریور سال گذشته که دولت پزشکیان در میانه بحرانها شروع به کار کرده است وضع بهتر شده یا بدتر؟
در مورد پرسش اول دیپلماسی، مصالحه و سازش میتواند روند گرانیها را متوقف کند و به قبل از جنگ برساند. برداشت اصولگرایان از کلمه سازش، تسلیم است در حالی که معنای سازش مصالحه و عبور از مخمصههایی است که کشور گرفتار آن است.
پاسخ پرسش دوم این است که وضع بدتر شده چون قیمت دلار، طلا و سکه نسبت به سال گذشته افزایش یافته و فشارهای بینالمللی به قوت خود باقی است و ایران نمیتواند نفت بفروشد و مهمتر اینکه به دلیل تحریم ارزی وارد کشور نمیشود.
هر چند روزنه توافق اندک و بلکه دشوار شده است ولی از آنجا که سیاست امر متصلبی نیست بلکه منعطف است میتوان با چرخش 180 درجهای در روابط خارجی و توافق و مصالحه با طرف اصلی یعنی آمریکا سایه جنگ و تحریم را از کشور دور کرد.
هر نتیجه چند شش دور مذاکره غیر مستقیم ایران با آمریکا به دلیل ایستادگی دو طرف بر مواضعشان باعث جنگ شد، اما جنگ عبرتهایی دارد که اگر دیده شود میتواند به صلح بیانجامد.
روز گذشته اعلام شد که ایران و سه کشور اروپایی یعنی فرانسه، انگلیس و آلمان قرار است در سطح معاونان وزارت خارجه با یکدیگر دور یک میز بنشینند و راجع به پرونده هستهای و موضوع غنی سازی که آمریکا، اروپا و اسرائیل میگویند باید ایران آن را تعطیل کند و در مقابل ایران گفته که کوتاه نمیآییم مذاکره کنند.
از آنجا که نظام بینالملل مبتنی بر زور قرار گرفته و نه اخلاق و انصاف و عدالت،اگر طرف مذاکره زورش بیشتر باشد امتیاز بیشتری کسب میکند. از آنجا که سایتهای هستهای ایران بمباران شدهاند ایران میتواند داوطلبانه غنی سازی را برای 5 تا 10 سال بپذیرد و سایه جنگ و تحریم و فعال سازی مکانیزم ماشه که آثارش میتواند خطرناکتر از جنگ باشد را دور کند. تندورها هنوز درنیافتهاند که توپ و تشر و میزنیم و میکوبیم و نابود میکنیم نه تنها نتیجه نمیدهد بلکه بهانه به دست دشمن برای تحریم و حمله دوباره نظامی میدهد.