آنچه رخ داد چنان سهمگین، ویران کننده ودرهم شکننده است که بیانش نیز جانسوز است. تراژدی آن است که آتش بی تدبیری در جان کارگران بی گناه افتاد و خانوادهها را عزادار کرد.
وجود مواد خطرناک وآتش زا در میان کالاهای بازرگانی به هر دلیل نشانه ناکارآمدی است. سودجویانی که به جان مردم کمتر از جیب خود میاندیشند حتی از زدن برچسب برکالایی خطرناک دریغ ورزیدهاند.
مهم نیست که وارد کننده این کالاها بخش خصوصی باشد یا نهاد حاکمیتی مثل بنیاد مستضعفان. مهم این است که بخش نامهها ودستورالعمل های رایج وساده به هربهانهای نادیده گرفته میشود و کالایی بدون بررسی محتویات درفضائی متراکم نگهداری میشود.
*مقامات در پی چگونگی رشد شعلهای کوچک هستند که به فاجعه منجر شد. آنها باید درپی شناختن وریشه کردن فسادی باشند که سادهترین مقررات راهم دور میزنند، این شعله ویرانگری است که بخشی از آن به نمایش درآمده است. این آتشی ویرانگر است که همان شعله پنهان زیر خاکستر است که هر بار به شکلی رخ مینماید وهرباربرآن سرپوش نهاده میشود.
*دانش وتخصص را کم بها پنداشتن وخویشاوند سالاری ورانت ورابطه را مبنای سپردن مسئولیتها دانستن فاجعه را رقم میزند. حال که فاجعه رخ داده پاسختان چیست؟
*گاه همانند آتش برجان ومال مردم رخ مینماید وبیشتر وبیشتر پنهان میماند. ولی پیامدهایش کشور را درهم میشکند. این شعلهای است که بارها فاجعه آفریده است و ممکن است باز هم فاجعه خلق کند.
شعارها وتندگوئیها؛ فرصت واکاوی وبازنگری واصلاح روشهای نادرست را از ما گرفته است.
ما به بازنگری جدی در ساختار مدیریتی کشور نیاز داریم. این بازنگری هرچه دیرتر صورت گیرد زیانهای آن گسترده وویرانگرتر است. تا دیر نشده دست به اصلاح بزنید، اگر امروز اقدام نکنید فردا دیر است.