متفکران روشنگری دریافتند که آزمایشهای علمی و سرهمبندی میتواند به مردم در درک طبیعت و ایجاد فناوریهای جدید و دگرگونکننده کمک کند. و اینکه علوم اجتماعی میتواند هماهنگی نزدیکتری را در تلاش برای بهبود شرایط برای همه اعضای جامعه فراهم کند. چنین تلاشهایی مستلزم حاکمیت قانون بود تا مطلقگرایی را جایگزین کند، احترام به حقیقت بر تاریکگرایی غلبه کند، و تخصص در امور انسانی را ارتقا دهد. یکی از آزاردهندهترین ویژگیهای انقلاب ماگا MAGA، رد کامل این ارزشها است.
آیا پیشرفت میتواند ادامه یابد؟ درست همانطور که شوروی موفق به پرتاب اسپوتنیک شد، ممکن است شاهد باشیم که ترامپ و پیروانش بر شاهکارهای فناوری قابل توجه در فضا و هوش مصنوعی ریاست میکنند. اما آیا واقعاً میتوان انتظار داشت که الیگارشی جدید آمریکا بر پیشرفتهای پایدار و مشترک نظارت کند؟ آنهایی که اکنون در قدرت هستند، به طور کامل به دنبال ثروت هستند، و هیچ احتیاطی در مورد انباشت آن از طریق استثمار و رانت خواری ندارند. آنها قبلاً نبوغ خود را در استفاده از قدرت بازار و استفاده از رسانهها و پلتفرمهای فناوری برای پیشبرد منافع خصوصی خود از طریق دستکاری گسترده و اطلاعات نادرست نشان دادهاند.
پیشرفت مستلزم سرمایهگذاری در علوم پایه و نیروی کار تحصیل کرده است. با این حال، در دوره اول ریاست جمهوری خود، ترامپ آنچنان کاهش گسترده بودجه برای تحقیقات را پیشنهاد کرد که حتی جمهوری خواهانش نیز از آن سر باز زدند. آیا این بار هم همین تمایل را برای مقاومت در برابر او نشان خشواهند داد؟
در هر صورت آیا زمانی که نهادهای مسئول پیشرفت و انتقال دانش تحت هجمه دائمی قرار دارند، آیا پیشرفت همچنان امکان پذیر است؟ جنبش MAGA چیزی جز از بین بردن مؤسسات «نخبگان» که در آن تحقیقات بسیار پیشرفتهای انجام میشود، نمیخواهد.
اگر بخش بزرگی از جمعیت از کمبودهای آموزشی، بهداشتی و مواد غذایی مغذی رنج ببرند، هیچ کشوری نمیتواند واقعاً پیشرفت کند. در آمریکا، حدود 16 درصد از کودکان در فقر بزرگ میشوند، عملکرد کلی در ارزیابیهای آموزشی بینالمللی متوسط است، سوء تغذیه و بیخانمانی فراگیر شدهاند، و امید به زندگی کمترین میزان در بین اقتصادهای پیشرفته بزرگ است. تنها راه چاره هزینههای عمومی بیشتر و بهتر است. با این حال ترامپ و تیم الیگارشی او متعهد هستند که تا آنجا که میتوانند بودجه را کاهش دهند. انجام این کار باعث میشود ایالات متحده حتی بیشتر به نیروی کار خارجی وابسته شود. اما مهاجران، حتی افراد بسیار ماهر، برای پیروان MAGA ترامپ مظلوم هستند.
در مرحله دوم، ایالات متحده و چین به ترتیب به مسیر سرمایه داری الیگارشی و سرمایه داری دولتی اقتدارگرا ادامه میدهند و بقیه جهان عقب ماندهاند. در نهایت، ایالات متحده و چین در مسیر خود باقی میمانند، اما اروپا پرچم سرمایه داری مترقی و سوسیال دموکراسی را به دست میگیرد.
چین به دلیل بازار بزرگ، عرضه گسترده مهندسان، و تعهد به برنامه ریزی بلندمدت و نظارت جامع، مزایای زیادی در توسعه فناوری و هوش مصنوعی دارد. دیپلماسی چین در مقابل 60 درصد کشورهای خارج از غرب موفقتر از آمریکا بوده است. اما، البته، نه چین و نه آمریکای ترامپی به ارزشهایی که از اواخر قرن هجدهم باعث پیشرفت شدهاند، متعهد نیستند.
مشکل این است که آن جنبشهای موفق فقط تا اینجا پیش رفتند و زمان به نفع ما نیست. تغییرات اقلیمی منتظر نخواهد ماند تا ما تصمیم خود را جمع کنیم. آیا آمریکاییها از پیشرفت مستمر در قالب رفاه مشترک، مبتنی بر آموزش، بهداشت، ایمنی، جامعه و محیطی پاک برخوردار خواهند بود؟ من شک دارم. و آیا پایان پیشرفت در آمریکا اثرات منفی در سطح جهانی خواهد داشت؟ هنوز زود است که بدانیم پیامدهای کامل ریاست جمهوری دوم ترامپ چه خواهد بود. تاریخ در واقع پیش میرود. اما میتواند پیشرفت را پشت سر بگذارد.