سیاست به دنبال کسب قدرت است، اداره امور عمومی یا همان سیاستگذاری عمومی نیز فرایندی است که قدرت طلبی را تعریف و توجیه میکند. در این فرایند، هر سیاستی میبایست بقای حکمرانی یا سیاستگذار را تضمین کند که با اصل حکمرانی مطلوب چندان سازگار نیست. حکمرانی مطلوب و سیاستگذاری مطلوب بر اصل رضایت و مشارکت شهروندان در اداره امور استوار است که در نهایت رفاه و آسایش عمومی را تضمین و پایدار میسازد. سیاستگذاری اقتصادی که بخش مهم و زیربنای سیاستگذاری عمومی و حکمرانی مطلوب قلمداد میشود، حوزهای است که بر رضایت، رفاه و آسایش شهروندان تمرکز دارد و مرز یک دولت شکننده با یک دولت پایدار، یک حکمرانی مطلوب با یک حکمرانی نامطلوب را در قرن بیست و یکم به خوبی مشخص میکند.
سیاستگذاری اقتصادی در دولتهای شکننده به ابزار بقاطلبی سیاستگذار تبدیل شده است و بخشی از تاکتیک کنترل شهروندان را با مؤلفههای فریب افکار عمومی و سرکوب شاخصهای اقتصادی و تجاری، ممکن میسازد. نیرنگ سیاستگذاران در سیاستگذاری اقتصادی دارای مؤلفههای بسیاری است که در اقتصاد شکننده ایران با بیش از 40 سال تحریم جهانی، بر انگارههایی مانند: استقلال اقتصادی، تولید داخلی، فرصت تحریم، نعمت تحریم، دلار زدایی و ... قابل تعریف و بررسی است.
انگارههای آرمانی که با انگارههای هژمونیک قدرتهای بزرگ جهانی تقویت شدهاند، زیربنای سیاستگذاری عمومی ایران را شکل داده بهویژه سیاستگذاری اقتصادی ایران را در چرخه توهم و شکست قرار داده است. انگارههای آرمانی که سیاست اقتصادی را به پاشنه آشیل حکمرانی بهخصوص سیاستگذاری خارجی و توان ژئوپلیتیک ایران در نظام جهانی تبدیل کرده است. ایران به عنوان بازیگر مهم نظام جهانی و دارای مؤلفههای دولت شکننده، با دستهای از تهدیدات بحرانی و آسیبهای بنیادین روبهرو شده که بخش مهم آن پیامد سیاستگذاری ناکارآمد و آرمانگرایی است که از سوی سیاستگذاران ارشد کشور طراحی و با الگویی از نیرنگ به شهروندان تحمیل شده است.
اکنون که ایران در مقابل موجی از تحولات و چالشهای راهبردی ژئوپلیتیک قرار گرفته و اقتصاد آن در بدترین وضعیت ممکن، اختلال سپهر سیاسی و اجتماعی کشور را سبب شده، ناترازی انرژی و ماجرای افزایش قیمت انرژی بهویژه بنزین، به عنوان یک بحران بنیادین برای بقای ایران جلوه کرده است که سیاستگذاران به جای خروج از مسیر تاریک آن در حال توجیه سیاستهای فریبنده خود هستند. تحریمهای ایالات متحده امریکا و غرب که نقش سلاح ژئوپلیتیک آنان علیه بازیگران رقیب یا دشمن را ایفا کرده، به یک سیاست راهبردی تبدیل شده که کشورهای هدف (ایران، روسیه، چین، کره شمالی و ...) را با مشکلات بزرگ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی روبهرو کرده است و سلطه امریکا بر نظام جهانی را نمایش میدهد. در چین شرایطی است که دولتهای رقیب یا مخالف هژمونی ایالات متحده امریکا، به بهانه مقابله با توان تحریمی این کشور، سیاست دلار زدایی را در دستورکار قرار دادهاند.
اما واقعیت ژئوپلیتیک، اقتصاد و تجارت جهانی نشان داده است که دلار زدایی نمیتواند انگارهها و اهداف آرمانی سیاستگذاران مخالف هژمون امریکا را برآورده سازد، زیرا تجارت و اقتصاد جهانی در عصر آشوبناک کنونی به گذار از یک نظام مبادله باثبات (دلاری) به یک نظام آشفته و ناساز قادر نیست. نیرنگ محاسبه قیمت یارانه بنزین با دلار 70 هزار تومانی، رویکردی است که سیاستگذاران ایرانی برای سرپوش نهادن بر اصل مشکلات یعنی تحریمهای فراگیر و کمرشکن ایالات متحده امریکا علیه ایران طرح میکنند. سیاستگذاران ایران باید با واکاوی دقیق روندهای ژئوپلیتیک منطقهای و جهانی، انگاره نعمت تحریم را کنار بگذارند و سیاست خود را بر کاهش و برداشتن تحریمهای فراگیر که بنیان بحرانهای ایران است، متمرکز کنند.
دولت چهاردم که بر خلاف وعدههای داده شده در فرایند انتخابات تیر 1403 در گرداب بحران ناترازی انرژی گرفتار شده است نیز با دوگانه ریال و دلار بر ناکارآمدی سیاستهای خود سرپوش میگذارد و معاون اجرایی رئیسجمهور میگوید: «دولت ۴۰ هزار تومان بابت هر لیتر بنزین یارانه پرداخت میکند. در حالی که در بسیاری از کشورهای جهان بنزین، محل درآمدی برای دولت محسوب میشود. استدلال نادرست در محاسبه بنزین وارداتی با نرخ دلار به عنوان قیمت بالای بنزین یارانهای و پرداخت یارانه خانوارها با ریال را میتوان مؤلفهای از نیرنگ سیاستگذاران ایران قلمداد کرد. زیرا قیمت بیش از 40 هزار تومانی یک لیتر بنزین وارداتی که با نرخ روز دلار و بالای 70 هزار تومان محاسبه شده، به معنای کم ارزشی ریال در برابر قیمت دلار است.
برگرفته از: دیپلماسی ایرانی