آنچه درغزه ولبنان وسوریه گذشت وماجراهایی که درپیش است اسباب پرسش وچالش است. سیاستهای منطقهای نتوانسته تأمین کننده منافع ملی باشد. همین امر در مقوله دشمنی پایان ناپذیر ایران و آمریکا خودنمایی میکند. ستیز دامنه دار وهزینه های آن وتحریم های ویرانگر، به فرسایش توان ملی منجر شده است.
آسیب پذیری حاکمیت ومردم به گونهای است که باید تدبیر تازه کرد وبرای گذاری که ناگزیر است دست به کارشد. نقش حاکمیت برای کاستن از هزینههای عبور برجستهترین و اثربخشترین کار این است که حاکمیت با فراخوان نخبگان وکنشگران با گرایشهای گوناگون سیاسی وفرهنگی واجتماعی با شناخت مشکلات و بحرانها مدل کم هزینه برای مدیریت عبور کم هزینه وکم خطر را تدوین و اجرا کند تا بار را از دوش مردم بر داشته شود اگر چنین شود اعتماد مردمی، اعتبار و سرمایه اجتماعی بازسازی و افزایش خواهد یافت.
آشتی وگفتوگوی ملی راهکار دستیابی به همبستگی همگانی است. با این فرایند میتوان کلید قفلهای بسته وناگشوده را گشود. تمامیت خواهی ویک دست سازی قدرت به پایان راه رسیده است. مقاومت دربرابر تغییر راه به جایی نخواهد برد. همراه شدن ارکان قدرت با اندیشه تغییر و پافشاری نکردن بر روشهای پیشین اسباب ماندگاری و یک پارچگی کشور خواهد بود.