آمریکا با بهرهگیری از ابزار مخرب تحریم به جان اقتصاد و مردم ایران افتاد. خسارت تحریم در بلندمدت بدتر و بیشتر از خسارت جنگ است.
تحریم مانع سرمایهگذاری، نوسازی، بهینهسازی صنعت بهویژه صنعت نفت شده است. وقتی سرمایهگذاری در صنعت برق، گاز، استخراج فرآوردههای آن نشود این صنایع بهتدریج فرسوده و از رده خارج میشوند. سیستم برقرسانی، آبرسانی، گازرسانی، تولید و استخراج فراوردههای نفتی دچار فرسوده شدهاند و نیاز به تعمیر و تعویض قطعات دارند چون کشور تحت تحریم است امکان خرید و نصب وجود ندارد. اکنون کدام تحریمها آثارش بر اقتصاد و زندگی مردم نمایان شده است؟ آیا باز هم به سیاست غرب ستیزی و آمریکا باید ادامه داد یا از گذشته درس گرفت و به آینده فکر کرد؟
ناترازی انرژی
قیمت حاملهای انرژی در برنامه چهارم توسعه که توسط مجلس ششم و دولت خاتمی تدوین و تصویب شد. بر اساس این برنامه قیمتها تدریجی سالی 10 تا 20 درصد افزایش بصورت پله کانی افزایش مییافتند تا قیمتها تا به قیمت «فوب» خلیجفارس برسند. اصولگراها، احمدینژاد ارزشی را به کرسی ریاست جمهوری نشاندند. او این برنامه را خمیر و کنار گذاشت. چون عقیده داشت این برنامه غربی است. اگر این اتفاق نمیافتاد اکنون شاهد واقعی شدن قیمت برق، بنزین، گازوئیل، آب و... بودیم و نیاز به پرداخت میلیاردها دلار پرداخت یارانه پیدا و پنهان هم نبود.
تعطیلی مدارس و ادارات
سرما و آلودگی هوا و کمبود گاز و برق و حتی آب به طرز بی سابقهای در کشور اتفاق افتاده است. امروز وضع به گونهای شده که دیگر این موضوعات مسئله نیستند بلکه هر کدام به بحران تبدیل شدهاند. بحران اگر مهار نشود به بحران دیگری میانجامد. روز گذشته ادارات و مدارس 23 استان کشور به دلیل سرما، کمبود برق و گاز و آلودگی هوا تعطیل شدهاند. به نظر میرسد در روزهای آینده نیز چنین وضعی ادامه خواهد داشت. راهکار برون رفت از این مشکلات فروش نفت بدون مانع و انتقال پول آن به داخل است چون تحریم مانع این دو موضوع مهم است بنابراین نمیتوان انتظار داشت آینده بهتر از امروز و دیروز باشد.