*پس از مرگ اسد، فرزندش قدرت را سال 2000 در دست گرفت. خیزش ملتهای عرب علیه حاکمان مستبد از سال 2010 شروع شد، تا سال 2012 ادامه داشت و ترکشش به بشار اسد هم خورد.
در این خیزش نخست مردم درعا بعد شهرهای دیگر ازجمله «حلب» و «حما» و دیگر شهرها به خیابان آمدند. شورش به کمک ارتش سوریه، حزبالله لبنان، ایران و بمباران بیوقفه روسیه به پایان رسید و شهرهای حلب، حما و... با هزاران نفر کشته، مصدوم و میلیونها آواره از شورشیان به نفع دیکتاتور دمشق پس گرفته شد.
*جنگ داخلی در سوریه ادامه داشت و اکنون به اوج رسیده و باعث شده تا کشور یکپارچه سوریه به چندپاره و شش قسمت تقسیم شود.
اگر به نقشه سوریه نگاه شود مشخص میشود که کشور چندپاره شده و فاقد قدرت متمرکز ملی است. این موضوع نشان میدهد که هرچند اسد با حمایت روسیه، ایران، حزبالله لبنان در قدرت مانده است ولی قدرت او ترکخورده و امکان سقوطش وجود دارد.
*حفظ سوریه برای ایران که میخواهد به حزبالله لبنان کمک کند مهم و حیاتی است. ایران تاکنون از طریق شمال سوریه، حزبالله لبنان را پشتیبانی کرده است.
به همین دلیل سوریه برای جمهوری اسلامی محور لجستیک برای حضور در لبنان به شمار میرود.
*گروه تحریر الشام توانسته «حلب» دومین شهر سوریه و پسازآن شهر مهم و استراتژیک «حما» را به تصرف خود درآورد. سربازان سوری در «حلب» و «حما» فرار را بر قرار ترجیح دادند. این موضوع یک واقعیت را آشکار میکند و آن اینکه ارتش سوریه انگیزه دفاع از اسد را ندارد.
*موضوع تعیینکننده در جنگ شهر «حمص» که شهری بینالمللی است و دروازه دمشق به حساب میآید. بهرغم اینکه ارتش سوریه و نیروی هوایی روسیه پل ارتباطی ورودی به شهر «حمص» را منفجر کردهاند، با این وجود شورشیان به 5 کیلومتری این شهر رسیدند و بعد از فتح حمص به سمت دمشق حرکت خواهند کرد.
واقعیت این است که اوضاع در منطقه به ضرر ایران، سوریه، حزبالله لبنان و روسیه که پیش از این در بقای بشار اسد نقش داشتند، تغییر کرده است. نخستوزیر عراق مخالف ورود حشدالشعبی به جنگ سوریه است. سیستانی رهبر شیعیان لبنان نیز گفته همه نیروها و گروههای مسلح خارج از دولت باید خلع سلاح شوند. استراتژی دولت عراق در برابر مناقشه ایران با اسرائیل و تلاش برای بقای اسد سکوت است.
حمله اسرائیل به سامانه پدافندی اس 300 مستقر در ایران که پیش از این مسکو به آن میبالید اعتبار سلاحهای روسی را در نزد کشورهای عربی از از بین برد و این کشورها را بیش از پیش متوجه سلاحهای غربی کرد. اکنون روسیه، ایران، حزبالله و حماس در منطقه تنها ماندهاند. نکته قابل تأمل اینکه سقوط اسد به ضرر ایران و روسیه است. کشورهای عربی و تودههای غرب علاوه بر سکوت درباره آنچه در سوریه میگذرد ازخواست غرب که سقوط اسد است جانبداری میکنند. غرب، ترکیه و کشورهای عربی از ماندن اسد در قدرت حمایت نمیکنند. اسرائیل هم شرایط را رصد میکند.
احتمالاً معامله پنهانی بین ترکیه، روسیه، اروپا و آمریکا بر سر آینده سوریه در جریان است. اساس این معامله بر ماندن اسد ضعیف و شاخ شکسته و فاصله گرفتن از ایران است یا تشکیل دولتی فراگیر از مخالفان بشار اسد با لحاظ کردن نظر کشورهای عربستان، مصر و خداحافظی اسد از ایران است.
آنچه مسلم است این است که اسرائیل، ترکیه، آمریکا و اروپا پنهانی توافق کردهاند که اسد را از ایران جدا کنند. وقتی وضع اینچنین است ایران به اسرائیل، اروپا، آمریکا، کشورهای عربی و ترکیه نمیرسد. ایران نباید اشتباه افتادن در تله اسرائیل را که برخلاف نظر همه تحلیلگران انجام داد، این بار نباید در تله بشار اسد متزلزل و سوریه چند پاره بیافتد. به فکر مردم باشید اول ایران بعد جاهای دیگر این است که به گفته رئیس پیشین کیسیون سیاست خارجی مجلس ایران 25 تا 30 میلیارد دلار هزینه کرده، نتیجهاش چیزی شده که میبینیم. قرار است دوباره در آنجا سرمایهگذاری کنیم و بعد از چند سال دریابیم که نتیجه مثبت نداده بلکه نتیجه منفی شده است. بنابراین، از گذشته درس بگیرید و موضوع عربی را واگذارید کنید به خود عربها.
نویسنده پس از حمله حماس و حزب الله به اسرائیل پیش بینی کرد که سناریوی جدیدی برای خاورمیانه نوشته شده است. این سناریو پنج پلن دارد.
پلن A: غزه. پلن B: حزب الله لبنان. پلن C: سوریه. پلن D: عراق. پلن:E ایران است
تاکنون سه پلن از این پیش بینی محقق شده و دو سناریوی دیگر آن مانده است. ایران پلن آخر خاورمیانه جدید است. براساس این سناریوها باید حماس و حزب الله از بین بروند. کشورهای لبنان، سوریه، عراق و ایران تضعیف یا تجزیه شوند، مثل آنچه در سوریه اتفاق افتاده و این کشور چند پاره شده است.
شجاعت درک واقعیت و کنار گذاشتن سیاستهای نادرست و نگاه به داخل میتواند امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران را حفظ کند.