دوم، همراهی با دیکتاتور هائی مانند پوتین و رهبر کره شمالی کیم جونگ اون، رهبر مجارستان ویکتور اوربان، رهبر هند نارندرا مؤدی و مانند اینها. احتمال قوی نقشه قدرت سیاسی در جهان به زیان دموکراسی و به نفع نظامهای توتالیتر تغییر خواهد کرد و شاهد جشن و پای کوبی و بلکه لگد کوبی این نوع شخصیتها خواهیم بود.
سوم، در فلسطین طرفدار گسترش سرزمینهای تحت اشغال اسرائیل و بزرگ شدن جغرافیایی اسرائیل است. از جمله نهایی شدن جایگاه اورشلیم به عنوان پایتخت اسرائیل ادغام بلندیهای جولان و احتمالاً تخلیه نوار غزه و پیوند آن به اسرائیل.
چهارم، در مورد جمهوری اسلامی اگر دو هدف را عملی ببیند به حکومت کاری ندارد. یکی جمع شدن برنامه هستهای و دیگر محدود شدن برنامه موشکی به برد در حد اطراف مرزها.
پنجم، در مرتبه قبل که رئیسجمهور شد در سمیناری که در مورد برنامههای ترامپ صحبت میشد و هرکسی نظری مطرح میکرد نظر نویسنده این بود که او نه برنامه نظامی دارد و نه اقدام مشابه بلکه از طریق تحریم و اقدامات مختلف میخواهد مردم ایران را زجر کش کند. البته سعی خودش را کرد. این بار نیز به نظر نمیرسد برنامه دیگری داشته باشد. در این مورد آخر الزمانی های داخلی با او یک هماهنگی نا نوشته دارند و مثل گذشته که شرایط داخلی را برای توجیه کردن اِعمال تحریم فراهم کردند همین برنامه را ادامه میدهند. یعنی بهانه و دلیل کافی برای اِعمال تحریم بیشتر را فراهم خواهند کرد. لیکن بازی با کارت ‘رژیم اشغالگر قدس‘ برای او بسیار گران تمام خواهد شد. باید راههای جدیدی بیابند.
ششم، دوست عزیز همسایه شمالی روسیه نیز درجه باج خواهی را بالا خواهد برد و در مقابل آن برخی کمکهای امنیتی داخلی برای رفقا فراهم خواهد ساخت. کشور به طرف شرق استعماری خواهد لغزید.
امیدوارم این اوهام همه اشتباه در بیاید.