ستاره صبح- فائزه صدر: نجیب میقاتی، نخستوزیر لبنان از موافقت حزب الله با قطعنامه 1701 خبر داد که به معنی قبول استقرار ارتش لبنان و صلحبانان سازمان ملل به جای نیروهای مسلح حزب الله در مرز های جنوبی این کشور است. اگر چه هنوز واکنش رسمی حزب الله در محافل سیاسی منتشر نشده، اما به گفته میقاتی: «حزب الله بخشی از دولت است و وقتی دولت توافق می کند، یعنی آنها هم در این توافق هستند.» ستاره صبح برای بررسی این موضوع با فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین و کارشناس سیاسی گفتوگویی انجام داده که در ادامه میخوانید:
احتمال وقوع آتش بس در لبنان چقدر جدی است؟ آیا آتش بس میتواند به صلحی پایدار منجر شود یا خیر؟
من فکر میکنم آتش بسی که در لبنان ایجاد شود، ادامه دار خواهد بود. چه حزب الله، چه حماس و هر گروه دیگری، میتواند در شعار اعلام سازش ناپذیری بکند، ولی بدن انسان از گوشت، پوست و استخوان است. درد و رنج را حس میکنند.
وقتی جنگ به این مرحله رسیده و چنین درجهای از سختی به انسانها تحمیل شده، حتی اگر گروهها احساس کنند حق با آنها است، باز به فکر خلاص شدن از شرایط نامطلوب میافتند و در این موقعیت شاید به صلح و سازش تن بدهند.
مسئله بعدی نداشتن امید از پدید آمدن چشم اندازی مثبت است. جامعه مقاومتی را که رو به افول باشد به نفع خود نمیبینند.
مهمترین نکته این است که حزب الله از شیعیان لبنان که سالیان متمادی از حقوق متعارف سیاسی و اجتماعی محروم بودند تشکیل شده است. در سال های گذشته حزب الله وضعیت شیعیان را تغییر داده بود و آنها مثل سایر شهروندان لبنان در زندگی اجتماعی پیشرفت کرده بودند و همانند دیگر شهروندان لبنان از حقوق متعارفی برخوردار شدند.
از این رو دلیل اولیه ایجاد جنبش امل که مرحوم موسی صدر به دنبال اش بود که نجات شیعیان محروم، از فقر و فلاکت و شهروندی درجه دو بود، مدتها است که به نتیجه رسیده است. از این رو حزب الله به هدف اش رسیده و حال دست برداشتن از قدرت نظامی برایش مشکل است. اما با حملات اخیر اسرائیل، حزب الله ناخواسته در معرض پذیرش شرایط جدیدی قرار گرفت که در شرایط عادی هرگز آن وضعیت را قبول نمیکرد.
امروز اقتدار نظامی حزب الله ضعیف شده، بسیاری از فرماندهان نظامی و رهبران اصلی این گروه شهید شدهاند و تدارکات نظامی اش مصرف شده و اعضای این گروه آسیب دیدهاند. پس عقب نشینی در این شرایط متصور است.
آتش بس فرصتی برای بازسازی تجدید نیرو در حزب الله خواهد بود یا زمانی برای بازگشت قدرت به ارتش و دولت لبنان، آیا میتوان پس از آتش بس شاهد بهبود وضعیت این کشور بود یا نه؟
لبنان یکی از زیباترین، جذابترین و مرفه ترین کشور های خاورمیانه بود که به دلیل شرایط پیش آمده، امروز در ردیف عقب مانده ترین کشور های خاورمیانه است. گروهی این وضعیت را از چشم حزب الله میبینند و عقیده دارند حزب الله با هزینه تراشی و خلق موقعیت های سخت لبنان را به این روز رسانده است.
این روز های پر التهاب، این همه کشته و خسارت باید دستاوردی برای مردم لبنان داشته باشد. لبنان یکی از متمدنترین کشورهای منطقه است اجرای الزامات آتش بس میتواند این کشور را به دموکراسی در خور اش بازگرداند.
پس از ترور حریری، نخستوزیر سابق لبنان مشکلات بیشماری در این کشور به وجود آمد. انفجار ساحلی بزرگ لبنان حادثه پر ابهامی بود که تاکنون مسئولیت آن پذیرفته نشده است. در تمام این مقاطع حزب الله گروهی نظامی باقی ماند، ولی نظر مردم لبنان به ویژه مسیحیان این کشور پیوسته در حال تغییر بود.
اینکه نیروی نظامی یک گروه سیاسی، از ارتش آن کشور قوی تر باشد موضوعی عادی و پذیرفته شده نیست. قبول این مسئله را باید در قدرت نظامی حزب الله جست و جو کرد که جایی برای نقد و مخالفت باقی نمیگذاشت.
یکی از راه های نجات حزب الله این است که بخش نظامی حزب الله به ارتش لبنان بپیوندد تا هم اقتدار شیعیان تقویت شود هم مشروعیت نظامی گری این گروه در چهارچوب قانون مورد پذیرش واقع شود.
آیا با برقرار شدن آتش بس در لبنان، روند پر شتاب جنگ منطقه متوقف خواهد شد یا خیر؟
آتش بس در لبنان باید اسرائیل را سر جایش بنشاند و وادار کند حقوق فلسطینیان را در ساحل غربی رود اردن به رسمیت بشناسد و شهرک سازی را متوقف کند. دولت فلسطین بتواند با تسلط بر کل سرزمین اش از جمله غزه که نیاز به بازسازی دارد، کمک های جهان عرب را جذب کند. تنها در این صورت میتوان گفت مقاومت و آن همه شهید دادن، از خود اثری پایدار به جا خواهد گذاشت.
برای اسرائیل مقرون به صرفه نیست که سناریوی جنگی داشته باشد. برای ایران هم سودی ندارد که پس از قربانی کردن توسعه، باز هم سرنوشت کشور و مردم را به پای ایده نابود سازی اسرائیل بگذارد.
اگرچه ایران توانمندی نظامی دارد ولی بقای ما به بقای اسرائیل گره خورده است اگر ایران تهدیدات اش درباره اسرائیل را عملی کند، از غرب پاسخ میگیرد. اسرائیل هم میداند که اگر ایران را تخریب کند قوای نظامی ایران اسرائیل را تخریب خواهند کرد. ایران میداند که اگر قرار باشد اسرائیل به مرحله فنا برسد، از سلاح هستهای نیز استفاده خواهد کرد. تقابل دو ایدئولوژی میتواند منطقه را دچار وضعیت خطرناک و خانمان سوزی کند. در چنین موقعیتی بایدن به اسرائیل هشدار داده که مبادا به مراکز هستهای و نفتی ایران حمله کند. ضربه زدن به تأسیسات نفتی و نیروگاه ها، کشور را در تاریکی فرو میبرد، روند زندگی را مختل میکند و بحران های انسانی و اجتماعی بوجود میآورد.
آمریکا به خوبی میداند ایران غیر از افغانستان است. در افغانستان 70 درصد مردم روستا نشین هستند. آنها در تنور نان میپختند، حمله میشد و باز هم بر میگشتند و در همان تنور نان میپختند. ولی در ایران کیفیت زندگی فرق میکند. 70 درصد مردم شهر نشین هستند و رفاه شاخص های شهر نشینی در زندگی مردم حرف اول را میزند.
تصور زندگی بدون برق، آب و گاز در ایران غیر ممکن است. ایران باید به این مسائل فکر کند و بازخورد آن را به گروه های تحت امرش منتقل کند. فقط شعار کافی نیست باید به بازخورد تصمیمات فکر کرد. جنگ ایران و اسرائیل به نفع هیچ کدام از دو طرف نیست.