تهی کردن کشور از نیروهای کارآمد وفرسودگی های ویرانگر درجای جای کشور اثر خودرا برجای نهاده. وروزمرگیها جایگزین آینده نگری شده است .حل بحران های کلان وچالش های همه گیر،نیاز به گفتوگو ومفاهمه ملی دارد. پذیرش واقعیتها ونگرشها با گشودن میدان بر همه اندیشهها وجایگزبنی نقد به جای جزم اندیشی میتواند کلید گذر از بحران های فراگیر باشد.نوسازی وبهسازی مدیریت با دور نهادن بسته اندیشیها وگشودن راه برخردورزی ودرهم شکستن قالب های تنگ ایدئولوژیک ساده ترین ودرهمان حال مشکل ترین گزینه پیش روست .
حذفها وگزینش های سلیقهای ونظارت استصوابی وخودی ناخودی کردن افراد جامعه همان سهم مهلکی است که قربانی آن سرزمین وملت ایران است. تهی شدن از فرزانگی ورانده شدن خردورزی میدان را برکاسبکاران ازهمه نوعش گشوده وامیدرا خواهد کشت .
جامعه بدون امید جامعه توانمندی نخواهد شد واسیر قالب های سطحی نگری وروزمرگی شده وتاب آوری خودرا از دست خواهد داد. ما به ناگزیر باید برای گذر از این همه بحران نفس گیر راهی پیدا کنیم .ما به ناگزیر باید روش های آزموده و پرهزینه را به کناری نهیم وراه را براستعدادها وتوانایی های ملی بگشائیم .نسل های کهنه بایستی جای خودرا به توانایی های جوانان بسپارند وگردونه خدمت را به توانمندی های نو وتازه واگذارند.اندیشه های کهنه نیز همچون تن های فرسوده نمیتوانند کشوررا از دام بحرانها وچالشها رهایی بخشند .ما به اندیشه های تازه ،.ایده های نو٫وتغییر روشها ونگرشها نیاز داریم .این نیاز فوری وآنی است .