انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری باعث شد تا جریانات سیاسی نیز در زمان محدود به برنامهریزی برای حضور قدرتمند در دوره چهاردهم بپردازند. در این میان جبهه اصلاحات نیز 3 گزینه را به عنوان نفرات خود برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری مطرح کرد که از میان آنها تنها مسعود پزشکیان توانست از فیلتر شورای نگهبان بگذرد و به رقابتهای انتتخاباتی قدم بگذارد. هر چند که شاید برخی معتقد بودند در این انتخابات شاهد حضور اسحاق جهانگیری باشند اما مسعود پزشکیان توانسته به عنوان کاندیدای اصلاحطلبی در جامعه صدا کند.
چنانکه حضور چهرههای محبوب ملی مثل دکتر محمود جواد ظریف ،وزیر خارجه خوشنام و کارآمد دولت تدبیر و امید و برخی چهرههای دیگر اصلاحطلب و معتدل باعث شده تا پزشکیان بتواند یک سر و گردن بالاتر از سایر رقبای خود قرار بگیرد. اتفاقا نقطه برتری وی نسبت به سایرین نیز تکیه بر کار کارشناسی و عدم توهم دانایی در همه امور است. تکیه کلام «من کارشناس نیستم» بسیار در جامعه مورد استقبال قرار گرفته و به نظر میرسد که اگر روند امور به همین منوال پیش برود و پزشکیان بتواند با سخنان موثرتر در مناظرات انتخاباتی بیش از گذشته جامعه و قشر خاکستری را به سمت خود متمایل کند، میتوان امیدوار بود که وی حتی در دور نخست پیروز انتخابات 8 تیر باشد. در همین راستا برای بررسی انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری، حضور مسعود پزشکیان در قامت کاندیدای ریاست جمهوری، حمایت اصلاحطلبان و مواجهه جامعه با انتخابات «آرمان ملی» با اسماعیل گرامیمقدم، قائم مقام حزب اعتماد ملی و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
* شرایط فعلی در قالب انتخابات زودهنگام و کاندیدای اصلاحطلبان را چگونه ارزیابی میکنید؟
اتفاقی که افتاده این است که در جامعه مردم و فعالان سیاسی آمادگی یک انتخابات زودهنگام یا زودرس را نداشتند اما به هر حال این شوک به جامعه وارد شد و طبق قانون با تاکیدات مقام معظم رهبری به این سمت رفت که انتخابات برگزار شود. جریان اصلاحطلب چون در قدرت هم حضور نداشت برای آماده سازی و به حرکت در آوردن ماشین انتخابات خود از رقیبش عقبتر بود، اما رقبای ما در قدرت بودند و امکانات و شرایط آمادگی خود را بالقوه داشتند. در هر حال در یک انتخاباتی که زود هنگام است برای هر دو طرف رقابت شروع شده و در میان جریان اصلاحطلب یک هیجانی اتفاق افتاده که عبارت از این است که در این دوره از انتخابات اصلاحطلبان نامزدی دارند که میتوانند پشت او قرار گرفته و از او حمایت همه جانبه کنند. این در حالی است که در سال 1402 تشکیلات جبهه اصلاحات به انتخابات مجلس ورود نکرد و جامعهای از اصلاحطلبان به نام روزنه گشایان به انتخابات ورود کردند و ثمراتی هم برای آنها داشت. ثمره بعدی برای اصلاحطلبان حمایت همهجانبه اصلاحطلبان از آقای دکتر مسعود پزشکیان بوده است.
*انتظار میرفت که شورای نگهبان یک نگاه بازتری که را نسبت به چهرههایی مثل آقای جهانگیری یا لاریجانی داشته باشد، اما باز هم شاهد شرایط حداقلی برای اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو بودیم؛ اساسا نوع نگاه شما نسبت مواجهه شورای نگهبان با کاندیداها چگونه است؟
بالاخره حاکمیت و شورای نگهبان چیدمانی که از بررسی صلاحیتها درمیآورد، چند مدل دارد. یکی مدل دهه اول انقلاب است که آقای هاشمی رفسنجانی مقابل یک کاندیدایی که از قبل مشخص بود بازنده است یا بقیه نامزدها ادامه داشته است. اما در انتخابات مثل 76 تقریبا همه نحلههای فکری بودند با 4 نامزد و انتخابات دو قطبی بود. زمانی که به جلو آمدیم در انتخابات 84، 92 و 96 بر همین شکل انتخاباتی بود که نحلههای فکری درون نظام حضور داشتند. اما در سال 1400 یک نامزدی را که در حقیقت از طرف اعتدالگرایان گذاشته بودند همه شمول و وجهاتی که اصلاحطلبان پشت آن نامزد قرار بگیرند، نداشت. این احتمال نیز داده میشد که ممکن است این مدل را بعد از احراز صلاحیتها داشته باشیم. اما ترکیبی که شورای نگهبان تأیید کرد یکی از نامزدهای اصلاحطلبی که در تراز اصلاحطلبان دیگر است را تأیید کرد. بالاخره اگر اسحاق جهانگیری یا عباس آخوندی نیز مثل آقای مسعود پزشکیان تأیید میشدند در نهایت به یک نامزد میرسیدند. ولی آقای دکتر پزشکیان در جمع نامزدهایی که تأیید شدند متعلق به جریان اصلاحات هستند و در تراز نامزد اصلی جبهه اصلاحات در رقابت حضور دارند. آقای خاتمی هم که از قبل اعلام کرده بود که جمعبندی جبهه اصلاحات هر چه باشد از آن حمایت خواهد کرد. جبهه اصلاحات نیز پس از بحثهای مختلف و زمانی که گذشت نتیجتا به 3 نامزد رسید و به صورت مشروط اعلام کرد که هر کدام از این نامزدها تأیید شود پشت او قرار میگیرد که الان نیز همین اتفاق افتاده است.
* برخی چهرههای اصلاحطلب که تحت عنوان روزنهگشا یا راهگشا از آنها یاد میشود همواره حتی حضور حداقلی در هر انتخاباتی استقبال کردهاند و در این انتخابات نیز همین روال را پیش گرفتهاند؛ اساسا نگاه شما به این مقوله با توجه به شرایط حاضر در جامعه چگونه است؟
اولا که سیاست روزنهگشایی نشان داده که در بسیاری از کشورهای جوابگو بوده است. در کشور ما نیز به دلیل یکدستی قدرت، جریانهای سیاسی کنشگری مرزی را در دستور کار قرار دادهاند و ما در همان مرزی که احتمال و امکان رقابت هست باید حضور داشته باشیم. به همین دلیل است که در انتخابات مجلس نیز من معتقد به این نوع نگاه بودم که نتیجه بخش هم بود و 40 تا 50 منتخب به مجلس راه یافتند که نگاه اصلاحطلبانه دارند. این بهتر از این بود که هیچ نمایندهای را در مجلس نداشته باشیم. از همینرو اگر انشاا... قدرت در قوه مجریه به دست اصلاحطلبان بیفتد حتما توسعه پیدا خواهد کرد و نمایندگان مستقل نیز به فراکسیون اصلاحطلبان گرایش خواهند داشت و فراکسیون بزرگتری را شکل خواهند داد. بنابر این اینها همه از دستاوردهای سیاست راهگشایی یا روزنهگشایی است که نهاد انتخابات را اصل میداند. در این انتخابات نیز اینکه 5 نفر از یک جریان و یک نفر از جبهه اصلاحات حاضر هستند هم فرصت و هم تهدید تلقی میشود. از این جهت تهدید تقلی میشود که آقای پزشکیان در مقابله با آنها تنها هستند. از این جهت نیز فرصت است که جریان اصلاحطلب به یک اجماع خود به خودی دست پیدا کرده که انرژی و منابع نیروی انسانی آن تلف نمیشود و ماشین انتخاباتش بر پیروزی آقای پزشکیان متمرکز خواهد شد و با توجه به پایگاه رایی که آقای پزشکیان دارد و به هر جهت 4 دوره نماینده یکی از کلانشهرهای ایران بوده میتواند از این فرصت استفاده کند و بر 5 نامزد دیگر فائق آید و در جذب آرا موفقیت حداکثری را جلب کند. از این جهت فکر میکنم این یک فرصت برای اصلاحطلبان خواهد بود.
*برخی معتقدند که آقای پزشکیان برای اینکه بتواند قشر خاکستری را به پای صندوقهای رأی بکشاند باید شعارهای رادیکال بدهد این نوع مواجهه با آقای پزشکیان که شخصیت معتدل و آرامی دارد باعث نمیشود مناسبات آقای پزشکیان و اصلاحطلبان دچار چالش شود؟
آقای پزشکیان دارای یک ویژگیهایی در میان اصلاحطلبان است که اصلاحطلب اهل تغییر و مدارا کردن و معتدل است اما نگاهش به وضعیت کشور در قوه مجریه در سیاست داخلی و خارجی نگاه به تغییر است. البته این تغییر نباید رادیکالیزه شود و جریانات رادیکال عملا بخواهند برای جذب آرا شعارهای تند یا رفتارها و وعدههای تند مطالبه کنند که قابل اجرا نباشد. این به جریان اصلاحات آسیب میرساند. یکی از پایههای اساسی سست شدن جریان اصلاحات در قدرت و اینکه امکان ادامه پیاده کردن مطالبات مردم را نداشته است همین تندروی به شمار میرود. یعنی اینکه وقتی ما قابلیت اجرای برخی مطالبات واقعی مردم را نداریم نباید آن شعارها را داد یا در آن مسیر حرکت کرد. چون عملا از دو جهت باعث حذف اصلاحطلبان خواهد شد. نخست از سوی حاکمیت و دیگری از طرف مردم. این وضعیت که در سالهای اخیر برای اصلاحطلبان اتفاق افتاد از این دو مسئله بود که اصلاحطلبان امکان حضور خود در قدرت را از دست دادند. لذا آن اشتباه نباید صورت بگیرد. حالا که این امکان برای اصلاحطلبان بهوجود آمده باید با هوشمندی فراوان و تکیه بر شعارها و وعدههایی که امکان آن وجود دارد حرکت انتخاباتی خود را پیش ببرند. چرا که الان ما فرض کنیم که فردا بتوانیم رأی را بهدست آوریم ولی بعد ممکن است تکلیف ما با این دو مسئله که هم نتوانیم انجام دهیم و هم باعث خدشهدار شدن سیاستهای کلان نظام شویم و عملا مجددا تجربه تلخی را بگذاریم که در برخی دورانها در جریان اصلاحلات اتفاق افتاد و حرکت اصلاحطلبی را به تعویق انداخت. آنچه را که ما میخواهیم اصلاح کنیم روشن است که چه چیزهایی است و آقای پزشکیان آن را با حق و عدالت تعریف کرده است. اینکه ایران برای همه ایرانیان است به خودی خود در این شعار بسیاری از مطالبات مردم مستتر است. یکی میتواند رفع نابرابریها باشد این نابرابریها میتواند در حوزه فقر، اقتصاد، کارهای علمی و دانشگاهی و نابرابریهای دانشجویان و گزینشها و نابرابریهای فرهنگی و... باشد. بنابراین اگر این اقدامات انجام شود روشن است که این رئیسجمهور انگیزه اصلاحطلبی دارد. ما باید چارچوب اصلاحطلبی را تعریف کنم با این رویکرد که چارچوبهای اساسی جمهوری اسلامی را نباید خدشهدار کنیم، اما در همین چارچوب باید دست به اصلاحاتی زد که نیازهای و خواستههای مردم را به مرز پیاده شدن بکشانیم. و الا اینکه شعار بدهیم و هم از طرف مردم ما را آدمهای صادقی ندانند چندان اقدام درستی نیست. اینکه مردم در این سالهای گذشته میگفتند از اصلاحطلبی عبور کردیم به این دلیل بوده که آنچنان شعارهای غیرقابل اجرا دادیم که اصلا در اختیارات قوه مجریه نبود و توقع مردم را بالا بردیم از این جهت مردم ناامید شدند. نباید شعاری داد که مردم ناامید شوند بلکه باید در راستای اختیارات رئیسجمهور شعارهایی داده شود و بر آن تاکید کرد و مقابل رقبا هم محکم ایستاد. من فکر میکنم که شعار آقای پزشکیان مبنی بر اینکه اگر میخواهیم سفرهای پهن کنیم یک سفره برای همه ایرانیان باشد اینها نشان میدهد که وی به دنبال عدالتخواهی و زدودن تبعیض در کشور است و مهمترین مسئله مردم هم به ویژه در حوزه معیشت و اقتصاد همین رفع تبعیضهاست که مردم بتوانند یک زندگی عادی داشته باشند.
* از نگاه شما با توجه به اینکه هر چه مشارکت در انتخابات بالاتر باشد احتمال پیروزی گزینه خواهان تغییر وضع موجود بیشتر میشود؛ آقای پزشکیان چگونه میتواند قشر خاکستری را در راستای حمایت از خود به پای صندوقهای رأی بیاورد؟
قشر خاکستری هم خود دارای لایههایی است که باید یک به یک این لایهها را شناسایی کنیم و آقای پزشکیان در جهت برآورده شدن خواست آنها حرکت کند و وارد انتخابات شوند. علت نیامدن بخشی از این لایههای خاکستری جامعه به پای صندوقهای رأی تقابل ساختاری نبوده و بیشتر نارضایتی بوده و به دلیل عدم رضایت سیاسی و اقتصادی به پای صندوقهای رأی نمیآمدند و بخشی از اصلاحطلبان هم اینها را نمایندگی میکردند. این لایه از قشر خاکستری در این دوره مجاب شدهاند و برای حمایت از آقای پزشکیان آمدهاند. لایه دیگر قشر خاکستری کارمندان و حقوق بگیرها بودند که به دلیل اعمال سیاستهای گزینشی و عدم شایسته سالاری و تبعیضهای ناروا و حقوقهای پایین از انتخابات دلسرد شده بودند و احساس میکردند که حضور در انتخابات بیثمر است. اما اکنون که فردی را پیدا کردند که سابقه، نماد و نشانهایی که میخواهد تغییر ایجاد کند و با یکدست شدن قدرت هم مخالف است را در او میبینند آنها هم تمایل پیدا کردند که در انتخابات حضور پیدا کنند. لایه دیگر سرمایهگذاران و طیفهای اقتصادی جامعه هستند که در اثر سیاستهای اقتصادی غلط دولتهای گذشته سرخورده شده بودند با آمدن آقای پزشکیان به عنوان یک اصلاحگر در حوزه اقتصادی که تصور میکنند در راستای رفع تحریمها میشود حوزه اقتصاد را تحرکی داد لذا به حضور در انتخابات امیدوار شدند. اینها لایههایی بودند که با حضور آقای پزشکیان پای انتخابات آمدهاند و باید کمک کنند لایههای دیگری از مردم که دلسرد هستند و فکر میکنند که مجددا میخواهد از آنها سوءاستفاده شود و حاضر نیستند وارد انتخابات شود. آن لایههای خاکستری دیگر میتواند اینها را وارد انتخابات کند تا مشارکت را به 60 درصد افزایش دهد. البته اگر واقع بینانه به موضوع نگاه کنیم بخشی از قشر خاکستری اساسا وارد انتخابات نخواهند شد و کسانی هستند که عمیقا تحت تأثیر تبلیغات خارج کشور هستند و هیچ اصلاحگری را نمیپسدند و تصور میکنند باید اتفاقات دیگری بیفتد. لذا نباید به آنها دل بست اما آقای پزشکیان میتواند باطرح صادقانه آنچه در توان خودش است تغییراتی ایجاد کند و امیدی را در آن بخشها ایجاد کند. اگر جامعه خاکستری متوجه باشد و باور داشته باشد که فردی مثل آقای پزشکیان آمده که با سایر نامزدها متفاوت است و سابقه خوبی هم دارد و آدم سالم و راستگویی است که در رفتار و گفتارش صداقت داشته و دارد احتمال اینکه بتواند تغییراتی ایجاد بکند وجود دارد. مثل اینکه تبعیض در حقوقها را برطرف کند، شایسته سالاری را در گماردن مدیران شایسته اعمال کند، در سیاست خارجه گامهایی را بردارد که منجر به رفع تحریمها شود و اقتصاد کشور به حرکت درآید و برای اقشار آسیبپذیر و جامعه معلولین و زیر خط فقر اقداماتی کند قاعدتا مردم گرایش پیدا میکنند و از نامزدی او حمایت خواهند کرد. الان هم تقریبا با فعال شدن ستادها بوی امیدواری به مشام میرسد که جامعه نیز امیدوار شده که دست به انتخاب نامزدی بزندکه با 5 نامزد دیگر تفاوتهای اساسی دارد.
منبع : آرمان ملی
نویسنده : حمید شجاعی