متروپل یکی از ساختمانهای هلدینگ عبدالباقی خیابان امیری آبادان واقع شده بود که بر اثر شکست سازهای فرو ریخت. نامش شده بود متروپل چرا که سینمای متروپل آبادان در همین محل واقع شده بود، اما عبدالباقی مردی که حتی پیش از فروریختن متروپل به دلیل زدوبندها در آبادان خوشنام نبود هم زیر آوار بدهبستانهایش مدفون شد. اما مرگش هم نتوانست مرهمی باشد بر زخم مردم آبادان.
درست زمانی که مردم آبادان اشک میریختند و صورت میخراشیدند در غم از دست دادن جوانان و عزیزانشان، در پایتخت جشن برگزار کردند. جشنی در استادیوم 100هزار نفره آزادی که قبل از انقلاب ساخته برپا بود که بسیاری به آن نقد کردند و خواستند که این جشن عقب بیفتد تا آواربرداری متروپل تمام شود. اما این جشن در کنار عزاداری متروپل برگزار شد و سید بشیر حسینی پس از ایراداتی که به این جشن گرفته شد، آن را یک مجلس معصومانه عجیبی توصیف کرده و گفت: «چقدر (معاندین) لجشان درآمد و اتفاق امروز به یک یوم الله و به یکی از صحنه افتخارآمیز نسل جدید تبدیل شد، بله لشکر کشی کردیم، با افتخار بلند میگوییم لشکر کشی کردیم، لشکر مردمی و شروع این لشکر تهران و حتی مرکز استان هم نبوده بلکه از شهرستان لنگرود بوده است.»