ستاره صبح، فائزه صدر: بازگشت گشت ارشاد به خیابان ها، با عنوان: «طرح نور» این پرسش را مطرح میکند که آیا شروع مجدد این طرحها و چنین برخوردهایی باعث ایجاد التهاب در جامعه نخواهد شد؟ به ویژه در شرایطی که تنش در منطقه رو به افزایش است، برخوردهای قهری با شهروندان چه لزومی دارد؟! محمد تقی فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در این رابطه گفت: "روشی که مأمورین در برخورد با بی حجابی پیش گرفته و در رسانهها منتشر میشود، خلاف شرع و عقل است. تاکنون این برخوردها نتیجه معکوس داشته. مگر حجاب از ضروریات دین است؟ هویت جامعه اسلامی عدالت اجتماعی و کرامت انسانی است." ستاره صبح در این رابطه گفتوگویی با امان الله قرائی مقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران انجام داده که در ادامه میخوانید:
از نظر جامعه شناسی، قرابت میان مردم و حاکمیت در شرایط پر تنشی چون وضعیت امروز منطقه و نزدیک بودن خطر جنگ، چه اهمیتی پیدا میکند؟
کاهش اعتماد میان مردم و حاکمانشان، شاه کلید شروع هر بحرانی است. در جامعهای که اعتماد وجود دارد، بحران و جنگ اتفاق نمیافتد، زیرا مردم دل به بیگانه نمیدهند. وضعیت فعلی نشان دهنده نبود اعتماد اجتماعی است. وقتی افراد از شکست تیم ملی فوتبالشان خوشحال میشود، نشان دهنده نبود اعتماد اجتماعی است.
وضعیت اجتماعی امروز را با اوایل ایران و عراق تحمیلی مقایسه کنید. آن زمان خانوادههایی داشتیم که چند فرزندشان را به جبهه فرستاده بودند و همه پسرانشان شهید شده بودند، ولی باز هم به دنبال این بودند که چیزی به جبهه بفرستند. آیا امروز هم خانوادهها چنین روحیهای دارند؟!
بحران اعتماد اجتماعی در جامعه از دو دهه پیش و از دوران دولت های نهم و دهم شروع شد. من و برخی از جامعه شناسان در این رابطه هشدار داده بودیم مشخص بود که کار به این جا میکشد.
اعتماد یک شبه حاصل نمیشود و پروسهای دراز مدت لازم است تا مردم به حاکمانشان اعتقاد و اعتماد پیدا کنند متأسفانه آن ظرفیت ایجاد شده در سال های گذشته مصرف شد و امروز چیز زیادی از آن اعتماد باقی نمانده است. زیرا خلاف گفتهها عمل شد، شفافیت ایجاد نشد و در جهت نارضایتی جامعه عمل کردند.
حضور مجدد گشت ارشاد در خیابانها و اجرای چنین طرحهایی چه تأثیری بر اعتماد اجتماعی به جا میگذارد و چه تبعاتی خواهد داشت؟
چنین رفتارهایی به همبستگی اجتماعی ضربه میزند زیرا باعث میشود مردم از حاکمیت جدا شوند.
اصرار بر تحمیل حجاب با روش های قهری، زیان دارد و به آب در هاون کوبیدن است. تا آن ماشینها در خیابان باشند، مردم یا دور میزنند و راهشان را کج خواهند کرد یا ظاهر سازی میکنند. ولی روزی که ماشینها بروند، زنان و دختران باز هم در سبک مطلوب خودشان لباس میپوشند.
این روشها اعتماد را سلب میکند و بین مردم و کسانی که تصمیم گیر هستند فاصله ایجاد خواهد کرد. بی اعتمادی که این کارها ایجاد میکند شامل بی اعتمادی به سایر بخش های حاکمیت خواهد شد و حتی نهادها و سازمانها و خدمتگذارانی که ارتباطی با این طرحها ندارند نیز مورد بی مهری قرار خواهند گرفت.
اتحادی که چنین طرحهایی ایجاد میکند در خلاف مسیر هدف است. به این معنی که زنان و دختران و آن دسته از افراد جامعه که به حجاب اعتقاد دارند نیز با دیدن تصاویر بگیر و ببند دیگر زنان و دختران بخاطر حجاب، از این شیوه برخورد ناراحت خواهند شد. به قول ژان پل ساتر: «افراد از چوب نیستند، ما درد دیگران را احساس میکنیم بدون اینکه با غم یا شادی خود اشتباه کنیم.»
مردم ایران نسبت به دستگیری دختران حساس هستند. شاید این دختران بعد از دستگیری برای شرکت در کلاس های توجیهی بروند و با آنها بدرفتاری نشود ولی جامعه ما به طور طبیعی به دستگیری زنان و دختران و اینکه آنها را به زور سوار ماشینی میکنند و میبرند حساسیت دارد. گشت ارشاد تا همین اندازه هم ایجاد نارضایتی میکند. مردان جامعه از نگاهی دیگر، فرزند یا برادر، همسر و یا پدر این زنان و دختران هستند. چه کسی راضی میشود دختر یا همسرش را به خاطر پدیدار شدن یک مشت مو دستگیر کنند و ببرند؟!
این شیوهها درست نیست. برای رعایت حجاب نباید با عتاب با دختر بچه حرف زد بلکه باید با قربان صدقه رفتن و نور چشم خطاب دادن وی را به رعایت حجاب تشویق کرد. «به شیرین زبانی و لطف خورشید، توانی که پیلی به مویی کشید»
آثار منفی طرح نور شاید منجر به عدم تصویب قانون حجاب در شورای نگهبان شود. واکنش جامعه به حضور مجدد گشت ارشاد در خیابانها صحنههایی از اینده و تصویب قانون است. شورای نگهبان جامعه را مورد توجه قرار بدهد و ببینند آیا این قانون در جامعه مطلوبیت خواهد داشت یا نه؟!
شما به اعتماد اشاره کردید، وضعیت این عنصر مهم در جامعه چگونه است؟
در نگاه علمی تا سال 1920 از 3 سرمایه صحبت میشد که سرمایه طبیعی، سرمایه تکنولوژیکی و سرمایه انسانی بودند، اما جامعه شناسان بعد از آن تاریخ ثابت کردند که اگر کشوری این 3 سرمایه را داشته باشد ولی سرمایه پیوند دهنده وجود نداشته باشد؛ این سه سرمایه نیز به بهره برداری کامل نمیرسد.
سرمایه پیوند دهنده یا سرمایه چسبنده، همان اعتماد عمومی است که در جوامع از اهمیت ویژهای برخوردار است. اعتماد افقی رابطه بین مردم با مردم است و اعتماد عمودی ارتباطی بین مردم و حاکمیت است. متأسفانه در کشور ما اعتماد عمودی ضعیف شده، درحالیکه اعتماد فرایندی دراز مدت است و دیر به وجود میآید و زود از بین میرود.
در این خصوص مردم تقصیری ندارند، چون در دو دهه اخیر حاکمیت به وعده هایش عمل نکرد و بسیاری از دولتمردان و مسئولین به دستوراتی که خودشان داده بودند پایبند نماندند و اعتماد عمومی تضعیف شد.
امروز کشور در کنار مشکلاتی که دارد با بحران سرمایه اجتماعی و مهمتر از آن با بحران اعتماد عمودی روبهرو است. یعنی مردم به حاکمیت، تصمیم گیریها و خبرهای داخلی و به وعده های مسئولین اعتماد کمتری دارند. در جامعهای که اعتماد اجتماعی وجود ندارد، توسعه شکل نمیگیرد.