دبیرکل خانه پرستار گفت: به تازگی شنیدهایم که هیأت تخلفاتِ برخی از دانشگاهها، برای پرستارانی که در اعتراضات صنفی شرکت کردهاند، پرونده ساختهاند و احکامی مثل ۶ ماه انفصال خدمت صادر کردهاند! این چه حکمی است؟ چرا باید برای تجمع صنفی و شکایت به دریافتیِ ناچیز، حکم صادر کرد، آن هم چنین حکمی! ۶ ماه انفصال از کار در شرایطی که با مشکلِ کمبودِ پرستار مواجهیم و مردم هر روز از این وضع آسیب میبینند را چگونه میتوانید توجیه کنید؟!
به گزارش ایلنا،شریفی مقدم ادامه داد: به طور استاندارد در ۲۴ ساعت ۵ مأموریت باید انجام داد و بین این مأموریتها ریکاوری و آماده کردنِ آمبولانس و تجهیزات برای مأموریتِ بعدی، اهمیتِ زیادی دارد، اما به دلیلِ کمبود آمبولانس و نیرو، پرستاران اورژانس بیش از اینها - حتی گاهی تا ۲۰ مأموریت هم - انجام میدهند.
وقتی از کارِ پُرفشارِ پرستاران و اجبارشان به انجامِ کار اضافه میگوییم، دقیقا از چه وضعی صحبت میکنیم؟ وقتی میگوییم حقوقشان در مقابلِ کاری که انجام میدهند و استرسی که میکشند بسیار ناچیز است، منظورمان چیست؟ چگونه میتوان در مورد وضعیتِ سختِ شغلیِ پرستاران در بیمارستانها توضیح داد و حق مطلب را آنچنان که باید ادا کرد؟ شاید شرحِ یک روزِ کاری از زبان یک پرستار، بتواند ما را به هدف نزدیک کند. آنچه در ادامه میخوانیم، ۲۴ ساعتِ کاریِ یک پرستارِ اورژانس پیشبیمارستانی است؛ ۲۴ ساعتی که البته بسیار مختصر بیان شده و قطعا همهی آنچه که باید را دربرنمیگیرد.
یک. «بلافاصله بعد از برگشت از مأموریت، برای انجام مأموریتی دیگر صدایم میزنند. باید سریع به محل مأموریت برسم. هنوز خستگیِ مأموریتِ قبلی از تنم خارج نشده که سوار آمبولانس میشوم و راه میافتم. به محل میرسم، وارد کوچه که میشوم، از پشتِ شیشهی آمبولانس، چهرهی خشمگینِ بستگانِ بیمار را میبینم که زیر لب چیزی میگویند؛ انگار دشنام میدهند… آمبولانس که میایستد، با خشم در را باز میکنند و با ناسزا به بیرون هدایتم میکنند! یکی میگوید: «پولهای مفت را میگیرید و وقتی کارتان داریم، سختتان میآید سریع برسید؟».
قبل از آنکه کار را شروع کنم از شرایطِ بیمار میپرسم و جواب میشنوم: «اگر شرایطیش را میدانستیم به شما مفتخورها زنگ نمیزدیم!» چیزی نمیگویم. علائم حیاتی را میگیرم و آنچه که باید را انجام میدهم و بعد، به همراهان توصیه میکنم که با انتقالِ بیمار به بیمارستان موافقت کنند. جواب میشنوم: «اگر میخواستیم بیمارستان برویم که با شما تماس نمیگرفتیم. کار بلد نیستید، رانندهاید فقط…» باز هم چیزی نمیگویم و با خود میگویم جز بیمار هیچ چیزِ دیگری نباید برایت مهم باشد… آنها از دیر رسیدنِ آمبولانس شاکی هستند و من، کوچکترین تقصیری در این رابطه ندارم….»
دو. «بیمار را تحویل بیمارستان میدهم و به پایگاه برمیگردم. نزدیک غروب است و هنوز ناهار نخوردهام. لقمهی اول را که در دهانم میگذارم، دوباره اعلام مأموریت میکنند: واژگونیِ خودرو. سراسیمه به راه میافتم، استرس تمام وجودم را گرفته، با خود میگویم قرار است چه صحنهای ببینم؟! به صحنه حادثه میرسیم. همکارم هنوز کامل توقف نکرده، از آمبولانس بیرون میپرم و بدون توجه به کنایهی تماشاگران، سریع وارد عمل میشوم.
خودروی پراید با ۴ سرنشین واژگون شده و در شانهای که ۴ متر پَستتر از جاده است سقوط کرده. یکی از سرنشینهای عقب فاقد علائم است. همکارم درخواست کد کمکی میکند. یکی دیگر از مصدومان از تنگی نفس و درد سینه شاکی است و در نگاه اول به نظر میرسد که آسیب گردنی دیده است. در همان خودروی واژگون شده، شروع به کار میکنم: بستنِ کولار گردنی، وصل کردنِ اکسیژن پرتابل، چک کردنِ علائم حیاتی، رگگیری، وصل کردنِ سرم نرمال و…. در این حین تریاژ را هم انجام میدهم و به سراغ مصدوم بعدی میروم؛ خستهام، آدرنالین در بدنم بالا رفته است و در این وضعیت باید به بیماری که دچار استرس شده آرامش بدهم….»
سه. «کد کمکی میرسد و با تحویل بیمار به همکارانم و در حالیکه یکی از مصدومان را به آمبولانس منتقل کردهایم، به سمت بیمارستان حرکت میکنیم. توالی مراقبت و اقدامات درمانی را در کابین عقب آمبولانس تا رسیدن به بیمارستان نیز انجام میدهم. بیمار را به بیمارستان تحویل میدهم و به سراغ تعویض کپسول اکسیژن و بعد سوخت آمبولانس میروم. به پایگاه که میرسم تقریبا آخرهای شب است.
غذایی برای شام آماده میکنم و بعد هم برای استراحت به اتاق میروم. چند ساعت نگذشته، حوالیِ ساعتِ ۴ صبح مراجعهی حضوری دارم… صبح شده، زمانِ تحویل شیفت و وقتِ رفتن به خانه است. با خود فکر میکنم چرا باید برای انجامِ چنین کارِ پُرفشار و پُراسترسی، حقوق ناچیزی بگیرم که حتی کفاف هزینههای زندگی را هم نمیدهد؟ وقتِ استراحت است و با هزار فکر و خیال، مسیر خانه را طی میکنم….»
کارِ پُرفشار و پُراسترس، حقوق ناچیز و قرار گرفتنِ در معرض انواعِ برخوردها؛ این شاید چکیدهی تمام آن چیزی است که در رابطه با وضعیتِ این پرستاران میتوان گفت. پرستارانی که میانگینِ حقوقشان بین ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومان است و برای اضافه کارِ اجباری، ساعتی حدود ۱۵ تا ۲۰ هزار تومان دریافت میکنند! آنها میگویند به دلیلِ کمبودِ نیرو، کارشان بسیار است و حقوقی که بابتِ این کارِ سخت میگیرند، کفاف دخل و خرج زندگی را نمیدهد. این وضعیت، برخی از همکارانشان را مجبور به استعفا، تغییر شغل یا مهاجرت کرده است. میگویند، چون آمبولانس با تأخیر بسیار بر بالین بیماران اورژانسی میرسد، درگیریهای لفظی و فیزیکی با همراهانِ عصبانی و نگران، به چالشِ روزمرهشان تبدیل شده و استرسِ کارشان را بیشتر کرده است. بارها اعتراض کردهاند، اما چیزی جز وعده، نصیبشان نشده است.
ابراهیم آریامقدم، رئیس انجمن فوریتهای پزشکی خراسان رضوی، در گفتگو با «ایلنا» در موردِ فشارِ کاری این پرستاران میگوید: به طور استاندارد در ۲۴ ساعت ۵ مأموریت باید انجام داد و بین این مأموریتها ریکاوری و آماده کردنِ آمبولانس و تجهیزات برای مأموریتِ بعدی، اهمیتِ زیادی دارد، اما به دلیلِ کمبود آمبولانس و نیرو، بیش از اینها - حتی گاهی تا ۲۰ مأموریت هم - انجام میدهند.
آریا مقدم میگوید: در برخی از کشورها سه نیرو در یک آمبولانس اعزام میشود، یک پزشک و دو پرستار؛ در اینجا، اما دو پرستار در یک آمبولانس هستند و رانندگی هم برعهدهی خودشان است. عملا در کابینِ عقبِ آمبولانس، یک پرستارِ تنها با یک بیمارِ اورژانسی در یک اتاقکِ یک در یکِ متحرک باید کارِ یک تیمِ کاملِ درمانی را انجام بدهد.
«این مأموریتهای زیاد و پشتِ سر هم، توانِ پرستاران را میگیرد.» رئیس انجمن فوریتهای پزشکی خراسان رضوی با بیان این جمله تأکید میکند: خطای پزشکی در چنین وضعیتی افزایش پیدا میکند. ممکن است مأموریتِ پنجم یا ششم یک پرستار احیای قلبی ریوی باشد و پرستار دیگر توانِ انجام آن ماموریت را نداشته باشد.
اضافه کار اجباری با حقوقِ ساعتی ۱۶ تا ۲۰ هزار تومانی
این مشکلات البته مختصِ پرستاران اورژانسِ پیش بیمارستانی نیست. مدتهاست که پرستاران از وضعیتِ شغلی خود، فشار کار بالا و حقوقهای بسیار پایین رنج میبرند. تقریبا تمام افراد و مسئولانِ مرتبط با این حوزه به کمبود نیروی پرستار اذعان دارند. طبق آنچه گفته شده، کشور با مشکلِ کمبودِ ۱۰۰هزار پرستار مواجه است. مهاجرت، ترک کار، ترجیحِ خانهنشینی بر انجامِ کارِ سخت و طاقتفرسا با حقوقهای ناچیز، بازنشستگی، و در کنارِ همهی اینها، عدمِ استخدامِ نیروی کافی از سوی وزارت بهداشت، به این بحران دامن زده است.
در چنین وضعی، پرستاران مجبور به انجام کارِ اضافه با حقوقِ بسیار ناچیز هستند. در یکی از نظرسنجیهایی که به تازگی در یکی از کانالهای تلگرامی مربوط به این پرستاران انجام شده و بیش از هزار شرکت کننده داشته، ۶۶ درصد از پرستاران اعلام کردهاند که مبلغِ اضافهکاریشان ساعتی بین ۱۶ تا ۲۰ هزار تومان است. به عبارتی دیگر، این پرستاران بابتِ ۱۵۰ ساعت کارِ اضافهی اجباری در ماه، تنهاحدودِ ۲ تا ۳ میلیون تومان حقوق میگیرند، در حالیکه این میزان کار باید با جذبِ پرستارِ جدید و با حقوق کامل به انجام میرسید.
پرستارانی که اضافه کار را نمیپذیرند، غیبت میخورند و به هیات تخلفات میروند!
محمد شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستار، در مصاحبه با «ایلنا» در این خصوص میگوید: به دلیل کمبود پرستار، بیمارستانها اضافه کاری را به پرستاران تحمیل کردهاند. نرخ اضافه کار بسیار پایین است و پرستار اگر ۱۰۰ ساعت در ماه کار کند، ۲ میلیون تومان حقوق میگیرد. پس هیچ پرستاری حاضر به انجامِ این کارِ پُراسترس برای ۲ میلیون تومان نمیشود، به همین دلیل اضافه کار را اجباری کردهاند.
شریفی مقدم میگوید: طبق قانون، اضافه کار باید با توافق طرفین باشد و اجبار به انجامِ کارِ اضافی خلافِ قانون است. همچنین در جریانِ اعتراض پرستاران به دیوان عدالت اداری، رأی وحدت رویه به نفع پرستاران صادر شده و صراحتا اعلام شده که اضافه کار نباید اجباری باشد.
به گفتهی دبیرکل خانه پرستار، علیرغم الزامِ قانونی به توافقِ طرفین برای انجام کار اضافی و همچنین رأی دیوان عدالت اداری، در صورتی که پرستاری حاضر به انجامِ کار اضافه نشود، برایش غیبت رد میکنند. البته فقط غیبت نیست، این پرستار به هیأت تخلفات فرستاده و محکوم هم میشود. متاسفانه این اتفاق به صورت گسترده میافتد و موردی نیست.
پرستاران بارها بابتِ اضافهکاریهای اجباری، حقوق ناچیز، تعرفهبندیِ اسمی و بیفایده، کارانههای کم، عدم دریافتِ فوقالعاده خاص و دیگر مشکلاتشان در بسیاری از شهرها تجمع کردهاند. تجمعاتی که گاهی منجر به صدورِ احکامِ سنگین شده است.
شریفی مقدم میگوید: به تازگی شنیدهایم که هیأت تخلفاتِ برخی از دانشگاهها، برای پرستارانی که در اعتراضات صنفی شرکت کردهاند، پرونده ساختهاند و احکامی مثل ۶ ماه انفصال خدمت صادر کردهاند! این چه حکمی است؟ چرا باید برای تجمع صنفی و شکایت به دریافتیِ ناچیز، حکم صادر کرد، آن هم چنین حکمی! ۶ ماه انفصال از کار در شرایطی که با مشکلِ کمبودِ پرستار مواجهیم و مردم هر روز از این وضع آسیب میبینند را چگونه میتوانید توجیه کنید؟!
خستگی و فرسودگی به دلیلِ حجمِ بالای کار و بیانگیزگی به دلیلِ حقوقهای ناچیز را اگر در کنارِ این برخوردهایِ تنبیهی و احکامِ سنگین قرار دهیم، به اوضاعِ نابسامانِ پرستاران بیشتر پیخواهیم برد. در چنین شرایطی و به اذعانِ بسیاری از فعالان این حوزه، نمیتوان به ارائهی خدماتی تمام و کمال برای بیماران، آنچنان که باید و آنچنان که استانداردها میگویند امیدوار بود. وضعیتی که به باورِ دبیرکل خانه پرستار، تأثیرِ مستقیمی روی افزایشِ مرگ و میر بیماران میگذارد.