به عقیده شما مدارس غیر انتفاعی با چه هدفی تاسیس شدند و چه نقشی در حوزه آموزش کشور داشتند؟
مدارس غیرانتفاعی اشتباهی بزرگ بود، که در دوره توسعه یا دوره تغییر ساختار اقتصاد سیاسی کشور به اشتباهاتمان اضافه شد.
در آن دوره تلاش شد به اشکال مختلف در عرصه های مختلف، سهم و مسئولیت دولت در مدیریت عمومی جامعه کاسته شود.
اقتصاد سیاسی جدید آن دوره نسخه ای از اقتصاد سیاسی نئولیبرال بود. این نگاه با خصوصی سازی بی قاعده، مقدرات اقتصادی کشور را در اختیار سرمایه داری قرار می دهد.
نئولیبرالیسم جهان سومی با نئولیبرالیسم غربی تفاوت دارد و تبعات اش بدتر است. زیرا کشور های جهان سوم اقتصاد مولد ندارند و مصرف کننده هستند. خسارت نئولیبرالیسم در کشور هایی نظیر ایران بدتر از نئولیبرالیسم غربی است.
در مورد تاسیس مدارس غیرانتفاعی و بلایایی از این جنس، توجیه های مشترکی شنیده می شد. در حوزه بهداشت و درمان و مسکن هم با نگاه مشابه خصوصی سازی کردند. آموزش قربانی خصوصی سازی شد.
قبل از این ماجرا ها در کشور ساختاری دولتی داشتیم که به تمام امور مربوط به مردم و جامعه رسیدگی می کرد. وضعیت بهداشت و درمان، مسکن و یا آموزش و پرورش عالی نبود ولی رسیدگی وجود داشت. مردم مسکن داشتند اگر چه که عالی نبود ولی نیاز مردم بر طرف می شد. مدارس رایگان بود کیفیت عالی نبود ولی نیاز آموزشی جامعه با حداقل تبعیض برطرف می شد.
تاسیس مدارس غیر انتفاعی عدالت آموزشی را از بین برد. نتایج کنکور در یک دهه گذشته بیانگر این حقیقت تلخ است.
نسبت قانون و اصل 30 قانون اساسی با وضعیت فعلی آموزش در کشور چیست؟ آیا می توان ادعا کرد که در حوزه آموزش و پرورش مطابق قانون عمل شده است؟
آموزش با صراحت در قانون اساسی رایگان معرفی شده و بنا بر اصل متولی اش دولت است. اصل 30 قانون اساسی، مسیر کلی نظام آموزش و پرورش کشور را تعیین کرده است و آموزش رایگان حق همه ملت می داند.
اما در دوره ای مسئولان با مصلحت و توجیه، این اصل قانون اساسی را دور زدند در آن دوره گفته شد با تاسیس مدارس غیر انتفاعی امکان خدمات رسانی به مردم و طبقات مستضعف افزایش پیدا می کند. ولی عدد و رقم پژوهش های انجام شده به صراحت نشان می دهد که خلاف این رخ داد و از زمانی که مدارس غیر انتفاعی آمدند و بسط پیدا کردند، به تدریج توزیع خدمات آموزشی دولت در مناطق مختلف کاهش پیدا کرد.
در زمان قانون گذاری مسئولین تصور می کنند آنچه که بر روی کاغذ درج می کنند صورت عینی پیدا می کند!
مدارس غیرانتفاعی تاسیس شد تا طبقه نوپایی که به سرعت در حال کسب ثروت بود و موقعیت خود را در اقتصاد سیاسی کشور تثبیت کند و از قدرت در تصمیم سازی و تصمیم گیری برخوردار شود و محملی برای کادر سازی فراهم کند. نیت پنهان پشت تاسیس مدارس غیرانتفاعی همین است.
در مقابل انتقاد کارشناسان از عملکرد مدارس غیر انتفاعی و آثار آنها بر آموزش، شاهد دفاع وزیر آموزش و پرورش از این مدارس هستیم. به نظر شما اظهارات اخیر وزیر آموزش و پرورش در دفاع از آموزش خصوصی است یا از نشناختن مساله حکایت دارد؟
تصور مدیران و معلمان مدارس غیر انتفاعی در آن دوره این بود که آموزشی با کیفیت ارائه می کنند. برخی از این مدارس نیت هایی خوب داشتند و درصدد تربیت نسلی مومن، موفق یا فرهیخته بودند.
تصور جامعه آموزشی کشور در ان زمان این بود و گمان می کردند که این مدارس برای ارائه آموزش با کیفیت تاسیس شده اند ولی امروز دیگر نمی توان چنین تصوری داشت چون آثار مخرب تاسیس مدارس خصوصی هر سال در کنکور نمایان می شود. پس نمی توانیم بگوییم وزیر از تبعات طبقاتی شدن آموزش بی خبر هستند.
این نیات در زمان تحریف پیدا کرد و به آموزش طبقاتی تبدیل شد. ویژگی اصلی که جامعه نئولیبرال تحمیل می کند این است آموزش را طبقه بندی می کند و هر کاستی آموزش متناسب با خود را مطالبه می کند. این ویژگی رادیکال جامعه سرمایه داری در نسخه لیبرال است.
در نگاه سرمایه داری، مردم هر طبقه از جامعه اجازه دارند در حدی بیاموزند که با طبقه اجتماعی آن ها متناسب باشد. هر فردی تنها این فرصت را خواهد داشت که در مدارس و دانشگاه های متناسب با کاست اجتماعی اش تحصیل کند.
در ایران کاست پزشکان، کاست یقه سفید ها و مدیران نظام، کاست نخبگان و یا کاست مذهبیون مدارسی ایجاد کردند که با طبقه اجتماعی خود متناسب است. اگر در زمان تاسیس مدارس غیر انتفاعی در رابطه با پایان این راه سوال می شد کارشناسان و جامعه شناسان بسیاری بودند که اشتباه بودن این حرکت را با دلیل و ارائه نمونه های جهانی توضیح بدهند ولی تصمیم گیران وقت گوش سنگینی داشتند.