«آرتور میلر» نمایشنامهنویس آمریکایی، اثر خود یعنی «مرگ فروشنده» را با توصیف خانه «ویلی» و «لیندا» آغاز میکند، خانهای کوچک و بهظاهر شکننده که در شهر نیویورک قرار دارد. اصغر فرهادی نویسنده و کارگردان ایرانی سال ۲۰۱۶ چنین سمبلهایی را در فیلم «فروشنده» تکرار میکند. هنگامیکه مخاطبان برای اولین بار با عماد و رعنا اعتصامی با بازی شهاب حسینی و ترانه علیدوستی روبرو میشوند، خانه آنها در آستانه فروریختن است و بهناچار مجبور به ترک خانه خود میشوند. 2 کاراکتر اصلی فیلم، بازیگران آماتور تئاتر هستند. این خانه بزرگ عاملی برای ورود و خروج فیلمهای فرهادی به دنیای تئاتر است. عماد و رعنا ابتدا با این مشکل با خوشخلقی و شوخطبعی برخورد میکنند، اما در کوتاه زمان درست شبیه ترکهای خانه، شکافهای موجود در رابطه زناشویی آنها آشکار میشود.
به گزارش ایرنا، تخریب خانه عماد و رعنا وقتی اتفاق میافتد که در حال تمرین نقش ویلی و لیندا در نمایش فروشنده از آرتور میلر نمایشنامهنویس برنده جایزه پولیتزر هستند. اولین پلان فیلم با نمایش تخت لومنها آغاز میشود و روایت درامهای شخصی بازیگران این نمایش که فرهادی بامهارت تمام سرعت آن را تنظیم کرده، بهگونهای پیش میرود که عنوان فرعی میلر یعنی «چند مکالمه خصوصی در دو پرده و یک مرثیه» را مجسم کند.
فیلم فروشنده از آن دسته فیلمهایی است که بهتر است بدون دانستن جزئیات زیاد درباره داستان، به تماشایش نشست. بهطور خلاصه این فیلم درباره خانواده اعتصامی است که پس از آوار شدن خانهشان، به لطف همکار بازیگرشان، بابک، به یک آپارتمان جدید نقلمکان میکنند؛ اما گویی قبل از آنها یک زن روسپی در این خانه زندگی میکرده و روند داستان به سمت اشتباهی پیش میرود که به رعنا ضربه روحی زده و جنون انتقام به جان عماد میاندازد. اینکه بخواهیم داستان این زوج را بیشازحد با نمایشنامه میلر مقایسه کنیم اشتباه است. فرهادی در فیلم فروشنده دنیای واقعیت و رؤیا را باهم ادغام میکند، چیزی که در نمایشنامه میلر مثل آن را نمیبینیم، همچنین اعتصامیها جوانتر از خانم و آقای لومن هستند و بچه هم ندارند، اما میتوان گفت فرهادی در این فیلم مضامین مشابهی را به تصویر میکشد که از آن میان بهطور خاص میتوان به غرور مردانه، جاهطلبی و شرم اشاره کرد.
عماد یک معلم ادبیات است و هیچکدام از بچههای کلاسش تابهحال چیزی درباره نمایشنامه مرگ فروشنده نشنیدهاند. برای مخاطبانی که این نمایشنامه را خوانده باشند، جزئیاتی از این فیلم که با داستان لومنها شباهت دارد قابلتشخیص است. درصحنهای که رعنا و عماد برای بازدید از خانه جدیدشان از راه میرسند، شهر تهران بهگونهای در قاب دوربین تصویر میشود که شباهت آن با خانه لومنها را نشان دهد؛ آنطور که میلر در نمایشنامه نوشته این خانه از هر طرف با اشکال نوکتیز و سربهفلککشیده محاصرهشده است. بهعلاوه کشمکشهای شخصی آقا و خانم لومن و اعتصامی در جوار همسایگانشان و در تیررس قضاوت جامعه اتفاق میافتد. رعنا و عماد حتی در بیرون صحنه تئاتر هم همیشه تماشاچی دارند. این یک ویژگی تکرارشونده در تمام فیلمهای فرهادی است که در درام اسپانیایی «همه میدانند» (۲۰۱۸) به اوج خود میرسد. گاردین در بخش دیگری با اشاره به نقش برجسته تئاتر در فیلم فروشنده مینویسد: آگاهی بیننده از آشوب ذهنی شخصیتها هیجان برخی از صحنههای تئاتری در این فیلم را بالا میبرد؛ وقتی رعنا تصمیم میگیرد باوجود رنجی که به او تحمیلشده، به بازی در نمایش مرگ فروشنده ادامه دهد، این سؤال در ذهن بیننده ایجاد میشود که آیا تئاتر میتواند بهطور موقت حواس او را از این رنج پرت کن یا نه؛ اما نگاه یک مرد در بین تماشاچیان کار او را به فروپاشی روانی میکشاند. در اوایل فیلم، عماد به شوخی میگوید درنهایت مجبور میشوند بهطور موقت در تماشاخانه ساکن شوند، اما فرهادی به ما نشان میدهد که این زوج نمیتوانند از آوردن مشکلات خود در خانه به روی صحنه تئاتر جلوگیری کنند. فرهادی دانشآموخته رشته هنرهای نمایشی و کارگردانی تئاتر است. از همین رو فیلم فروشنده بیشتر قدرت خود را از تکنیکها و تزئینات تئاتری غیر پیچیده میگیرد. در سکانس اول روشن شدن چراغهای صحنه نمایش داده میشود و یک تابلوی نئون تبلیغاتی. از روشنایی خانگی هم در این فیلم بهطور مؤثر استفادهشده است، ازجمله لامپی که اولین بار وقتی رعنا وارد دستشویی خانه جدید میشود، به طرز شومی میترکد. همچنین در این فیلم آنقدر به پردهها و اثاثیه خانه زوج داستان توجه شده که گویی فضا بیشتر تئاتری است تا سینمایی. یک ویژگی تئاتری دیگری که این فیلم دارد، وجود مستمر کاراکتری است که هیچوقت نمیبینیمش، همان مستأجر سابق خانه. اصغر فرهادی سال ۲۰۱۲، برای فیلم «جدایی نادر از سیمین» موفق به دریافت اسکار شد. دومین اسکار، رهآورد فیلم «فروشنده» برای فرهادی بود، اما او در اعتراض به اعلام ممنوعیت سفر به آمریکا از سوی ترامپ، از دریافت جایزه خود انصراف داد.