محمد هژبرابراهیمی، هنرمند پیشکسوت مجسمهساز که ۲۷ فروردین ماه در کرمان درگذشت، آثار بیشماری خلق کرد و البته هنوز هم کارهای ناتمام بسیار داشت. ولی آثار این هنرمند در منزل او در کرمان نگهداری میشوند؛ جایی که ممکن است هر آن به علت زلزلهخیز بودن این استان از بین بروند، باوجود اینکه مسئولین کرمان بارها وعده جمعآوری و نگهداری این آثار را داده بودند.مراسم گرامیداشت «محمد هژبرابراهیمی» ـ مجسمهساز ـ توسط انجمن مجسمهسازان ایران با حضور جمعی از هنرمندان و خانواده این هنرمند فقید، در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
شاگردانش جزو افتخارات مملکت هستند
مجتبی موسوی درباره هژبر ابراهیمی گفت: فقدان اساتیدی همچون استاد هژبر ابراهیمی حتما تاثیرگذار خواهد بود؛ به خصوص که ایشان از باقیمانده نسلی است که متأسفانه بسیاری از آنها از بین ما رخت بربستند. نسلی که تا جایی که من اطلاع دارم و میشناسم در حد خودم و با برخی آشنایی نزدیک داشتم، میدانم که نسلی بزرگ و بزرگپرور بودند. هم خودشان بزرگ بودند و هم قابلیت بزرگ شدن داشتند، کمااینکه وظیفه اجتماعی خود را هم به خوبی ایفا میکردند و بزرگ میپروراندند. شاگردانی که جزو کسانی هستند که امروز حتی از شاگردانِ شاگردانشان به نیکی یاد میکنیم و جزو افتخارات مملکت ما هستند.
خلقیاتش منحصر به فرد بود
این هنرمند با بیان اینکه هژبرابراهیمی فقید از نسلی بدون جایگزین بود، گفت: همنسلان استاد هژبر ابراهیمی، زمانی فعالیت کردند که برای برههای مجسمهسازی به حاشیه رفت و تعطیل شد. همه کسانی که در آن زمان رشد و فعالیت کردند، اول از همه خودشان افراد جدی و علاقهمندی بودند و دوم اینکه از بخت و اقبالشان با بزرگانی مراورده پیدا کردند که در شاگردپروری هیچگونه خساستی نداشتند. یعنی استاد علیاکبر صنعتی که آقای هژبر ابراهیمی از او به عنوان استادش یاد میکند، شاگرد استاد ابوالحسن صدیقی بوده است. او بیان کرد که فرصت این را داشته که تا حدی با مرحوم هژبرابراهیمی دمخور شود و این امر او را با شخصیت فردی و هنری این هنرمند فقید آشنا کرد؛ «ایشان خلقیات منحصر به فردی داشت؛ اینکه میگویم منحصر به فرد برای این است که خود من در برههای وارد هنر شدم که دیدم هنرمندان به دلایل مختلف رابطه خوبی با هم ندارند ولی اینکه احترام به خصوصی برای استاد هژبر احترام خاصی قائل بودم برای این بود که در تمام دفعاتی که من با ایشان دمخور بودم، یک بار ندیدم که از کسی جملهای یا کلمهای به کمی بگوید و اگر هم درباره کسب حرف میزد در باب نیکی یا ذکر خاطره بود. به هر حال افرادی همچون استاد هژبر نه فقط به لحاظ هنرشان بلکه به لحاظ شخصیتشان جزو نوادر نسل ما بودند.»
هرگز از ناامیدی نمیگفت
در ادامه موسوی این نکته را عنوان کرد که هژبرابراهیمی اولین آموزشهای خود در مجسمهسازی را از سیدمهدی چیتی گرفته است که خود او از بزرگان نقاشی و مجسمهسازی در یزد بود. بعدا هم در کرمان با استاد صنعتی آشنا شد و نزد او درس گرفت. او همچنین گفت: در صحبتهایی که استاد هژبر داشت آن چیزی که برای من خیلی آموزنده بود، اینکه ایشان از آن ویژگی برجسته خوشصحبتی خود استفاده میکرد و با کلام خود حس امیدواری به مخاطب خود میداد، حتی در بدترین شرایط محال بود که با ایشان گفتوگو میکردی و جز حس امید و امیدواری چیزی از ایشان دریافت کنی. این ویژگی خیلی کمیاب است؛ زیرا ما عادت کردهایم وقتی به هم میرسیم اول از اخبار منفی شروع میکنیم و در پایان هم به این میرسیم که همه چیز سیاه است. موسوی ادامه داد: استاد هژبر حتی از ذکر سختیها و نکات منفی پرهیز میکرد و میگفت «یادم نیست»، نه اینکه یادش نباشد بلکه شخصیتی داشت که میخواست حس مثبت به طرف مقابلش دهد. اینها از سادگی او بود، سادگی او هم برگرفته از شخصیت کویری او بود. این ویژگیهای شخصیتی او در آثارش هم مشاهده میشود که خیلی بیآلایش بدون پیچیدگی بود اصلا نمی خواست خود را به رخ بکشد که من بهتر از دیگرانم و آنچه که بود را به تصویر میکشید. ایشان آثاری از خود به جای گذاشته که برای ما جزو میراث فرهنگی و هنری کشور است، امیدوارم این اقبال را داشته باشیم که تلاش شود هر آنچه از آثار ایشان باقی مانده است را حفظ کنند. حداقل این است که وقتی آثار چنین هنرمندان حفظ شود، میزان تأسف ما را تا مقداری تسکین دهد.