مراسم یادبود زندهیاد دکتر «پرویز اذکایی» (سپیتمان)، پژوهشگر تاریخ و فلسفه و اندیشمند بزرگ ایرانی، یکشنبهشب ۲۷ فروردینماه با حضور خانواده، دوستان و اهالی فرهنگ و هنر و برخی از مسئولان استان همدان برگزار شد. در این مراسم که با اجرای امیرشهاب رضویان، سینماگر و فعال فرهنگی برگزار شد، تعدادی از یاران و بزرگان ادب و فرهنگ چون استاد علیرضا ذکاوتیقراگزلو، دکتر حسین معصومیهمدانی، دکتر اکبر ایرانی، دکتر زاگرس زند، دکتر جمشید کیانفر و حسین زندی درباره شخصیت فردی، آثار و ویژگیهای منحصربفرد زندهیاد «پرویز اذکایی» سخنرانی کردند. گزارش ایسنا را در پی میخوانید:
اذکایی کتابخانهای متحرک بود
امیرشهاب رضویان گفت: وی ادامه داد: وجود دکتر اذکایی از آن جهت مهم بود که بسیار خوانده بود و وقتی از او سوال میپرسیدیم، ما را راهنمایی میکرد. بخش زیادی از متون فارسی بر خلاف متون انگلیسی هنوز به اینترنت راه پیدا نکرده است، در نتیجه انسانهایی مانند دکتر اذکایی، کتابخانههای متحرکی بودند که میشد از وجودشان استفاده کرد و جذابیتش به آن بود که آنقدر خوانده بود که شما هر چه از او میپرسیدی، پاسخش را میدانست اما اهل اعلامش نبود و ما که با او ارتباط داشتیم، میدانستیم که چقدر مهربان و بیدریغ بود.
بعید است جای او پر شود
اکبر ایرانی، با تأکید بر اینکه دکتر اذکایی با عزم راسخ خود، آثار ماندگاری از خود بر جای گذاشت، توضیح داد: دکتر اذکایی عربستیز نبود و عربی میدانست اما معتقد بود به زبان فارسی ظلم شده و باید برای حفظ آن آستین بالا زد، به همین علت بعد از کتاب الفهرست ابنندیم که ۷۰۰۰ اثر در آن معرفی شده و اثری از آثار ایران باستان در آن نیست، کتاب الفهرست ماقبل الفهرست را تألیف کرد تا این آثار فارسی به جهان معرفی شود و ما چنین شخصیت بزرگی را از دست دادیم و بعید است جای وی دیگر پر شود.
زندگی پرفراز و نشیب
حسین معصومیهمدانی، پژوهشگر همدانی نیز گفت: نخستین نوشتهای که من از دکتر اذکایی دیدم، یک جزوه ۱۵، ۱۶ صفحهای درباره نوروز بود که مربوط به دوران نوجوانی استاد بود. این نوشته ضمیمه یکی از روزنامههای محلی همدان شده بود. از این جزوه تا آخرین نوشته، بیش از ۶۰ سال تلاش و کوشش دیده میشود که با وجود مشکلاتی بود که داشت. چه محیط آن زمان و چه روزهای نوجوانی مناسب کار تحقیقاتی نبود اما وی انسان خودساختهای بود. چند سال بین دبیرستان و دانشگاهش فاصله افتاد و در این بین کار میکرد و در کنار آن پژوهشهایش را ادامه میداد. بعد از آن به دانشگاه و بعد به انگلستان رفت و بعد از برگشت به ایران، مدتی در مؤسسه فرهنگ عامه فعالیت میکرد و نقش مؤثری در چاپ مجله وزین آن مرکز بهنام «هنر و مردم» داشت. بعد از انقلاب و انحلال این مرکز هم زندگی دکتر اذکایی با مشکلاتی مواجه شد. میخواهم بگویم وقتی از آثار چنین انسانی صحبت میکنیم، باید به مشکلاتش هم توجه داشته باشیم. معصومیهمدانی توضیح داد: به علت سیاستهای تمرکزگرا به ویژه طی ۴۰ سال اخیر، شهرها از نخبهها و اهل علم محلی خالی شدهاند، اهالی علمی که زاده و بزرگشده آن شهر بودهاند. در همدان هم یک زمانی افرادی مانند آزادهمدانی، موسینثری، غمام، غبار و مانند اینها زندگی میکرده و بزرگان فرهنگی این شهر بودهاند. آن زمان همدان دانشگاهی نداشت و محدود به چند دبیرستان بود اما وجود این افراد و جلساتی که تشکیل میدادند، زمینه فعالیتهای فرهنگی را ایجاد میکرد، چیزی که شهرهای ما از آن در حال خالیشدن است. آدمهایی که به علت مدرکشان شناخته نمیشوند و خودشان اعتبارند، دکتر اذکایی نمونهای از آخرین انسانهای اینچنینی بود که در همدان زندگی میکرد. باید ببینیم چرا این اتفاق میافتد؟ اینکه شهری پزشک، فیزیکدان و متخصص داشته باشد، خوب است اما اگر محیط فرهنگی شهر ما در اینها خلاصه شود، یک چیزی کم دارد و آن خود فرهنگ و تاریخ است.
اذکایی، پژوهشگری دقیق
علیرضا ذکاوتیقراگزلو هم که از دوستان نزدیک دکتر اذکایی است، در این مراسم گفت: موضوع صحبت من نحوه مراجعه زندهیاد اذکایی به منابع اطلاعی بود که عمدتاً کتاب بود. گمگشته وی کتاب بود. منابع دکتر اذکایی منحصر در کتاب هم نبود، وی انسان مشاهدهگری بود. ما با هم مبادله کتاب میکردیم و من متوجه میشدم به کدام بخش از کتابها توجه داشته است.