به نظر شما علت مشکلات اقتصادی در کشور چیست؟
اگر تحولات 4دهه انقلاب مرور شود مشخص می شود همواره مسئله اقتصاد مشکل اصلی کشور بوده است.پس از 4دهه در حوزه اقتصاد ریل گذاری درستی صورت نگرفته است. به نظر می رسد مسائل اقتصادی کشور به کارآمدی دولت ها گره خورده است.وقتی کشور دچار مسائلی مانند نوسان نرخ ارز،مسکن،خودرو،قیمت گوشت و.. است دیگر نمی توان از آرمان ها و چشم انداز جمهوری اسلامی سخن گفت. متاسفانه مسائل مختلفی در اقتصاد رخ می دهد که در کشورهای جهان موضوعیت ندارد.به طور مثال در دولت قبل برای کنترل قیمت مرغ قرارگاه مرغ به وجود آمد.این مسائل در سطح جهانی جنبه طنز پیدا می کند. در سایر کشورهای جهان فقط قیمت بنزین است که بالا و پایین می شود و عمده کالا ها ثبات قیمت دارد. افت ارزش پول ملی و افزایش قیمت ها نشان می دهد دولت دچار یک چالش شده است.خطر این مسئله از حضور معترضان در خیابان و پشت بام ها کمتر نیست. معترضان حوادث اخیر درصدی از جمعیت کشور را در بر می گرفت و اقشار خاصی در آن حضور داشتند اما مشکلات اقتصادی تمام اقشار جامعه را در بر میگیرد.این مسائل اثر خود را در فراخوان های نظام در برخی عرصه ها مانند انتخابات خواهد گذاشت. وقتی مردم برای حضور پای صندوق رای دعوت می شوند این پرسش برایشان به وجود می آید رای بدهم که چه چیزی تغییر کند؟ به نظر بنده وضعیت اقتصاد به جایی رسیده که لازم است رهبری در آن مداخله کنند. فرمان اقتصاد از دست دولت خارج شده است.لذا بهتر است فرمان حاکمیتی صادر شود.برخی اقتصاد دان ها می گویند افزایش نرخ ارز به دست دولت اتفاق می افتد اگر این انگاره درست باشد در چنین شرایطی ورود رهبری می تواند اوضاع را سامان دهد. در گذشته هم فرمان هشت ماده ای امام صادر شد بنابراین ورود رهبری مسبوق به سابقه است.بنده تیم اقتصادی دولت را مردان کنترل بحران فعلی کشور نمی بینم.پرسش این است که چه باید بشود که تاکنون نشده؟کاهش ارزش پول ملی تاکجا باید ادامه داشته باشد تا دولت فکری جدی برای آن بکند؟ متاسفانه عجیب آن است که انگار رئیسی با مسئله افت ارزش پول ملی طبیعی برخورد می کند و وعده کنترل تورم می دهد.اما شاهد هستیم یک روز پس از قول رئیسی به مردم و رهبری رشد قیمت ارز اتفاق افتاد بنده تصور می کنم در شرایط کنونی جامعه منتظر مداخله رهبری برای سامان دادن به شرایط اقتصادی است.
به نظر شما چرا یکپارچه سازی قدرت منجر به کاهش مشکلات اقتصادی نشد؟
نکته قابل توجه اینجاست که یکپارچه سازی قدرت آزمایش نشده بود و بسیاری آفات آن را دقیق نمی شناختند و به انسجام به وجود آمده آن دلخوش کرده بودند.البته این انسجام هم برای دولت مفید بوده است.زیرا اگر انسجام نبود در چنین شرایطی رئیس جمهور ممکن بود استیضاح شود. هرچند که در برخی اوقات صداهایی در مخالفت با سیاست های دولت بلند می شود اما اگر مجلس با دولت همسو نبود طرح سوال از رئیس جمهور و استیضاح رئیسی مطرح می شد. تجربه دوسال گذشته نشان داد که پیامد همسویی قوا از برکات آن بیشتر است.مردم مطالبه می کنند امروز کسی جلوی دولت را نگرفته است پس چرا مشکلات را حل نمی کنند.
به نظر شما پایگاه اجتماعی دولت چگونه است؟
متاسفانه نظام به سمت گزینش رفته است.وقتی صدا و سیما را نگاه می کنید روحانیون مذهبی و برنامه های مذهبی نشان میدهد.جامعه ایران مذهبی و متدین است اما افراد مثل گذشته گرایش به برپایی مراسم های مذهبی ندارند.
همانطور که سید حسن خمینی گفت پایگاه اجتماعی نظام به سمت مردم متدین حرکت می کند.به نظر بنده امام به قاطبه مردم اعتقاد داشت.همه کسانی که در سال 57 به خیابان آمدند هیئتی یا مسجدی نبودند، این یک واقعیت است.همه آنهایی که به جمهوری اسلامی رای دادند و به جنگ رفتند مذهبی و متدین نبودند.پیشنهاد می کنم به سیره امام در نقش مردم در حکمرانی برگردیم.
اقتصاد راه حل داخلی دارد.اما مانعی ندارد که از متخصصین خارجی در مسئله اقتصاد نیز بهره گرفت.در دنیا متخصصانی هستند که بتوانند راه حل ارائه دهند و در مسئله اقتصاد به دولت کمک کنند.منعی برای استفاده از دانش بشری در مدیریت کشور وجود ندارد.همانگونه که سال ها از مربی خارجی در فوتبال استفاده شده و نتیجه گرفته شد در اقتصاد هم می شود همین کار را کرد.