حسین مسعودیان
هنگامیکه در دهه ۶۰ در دانشگاه مشغول تحصیل بودم، بیشتر همکلاسیها متولدین دهه ۴۰ بودند. برخی از این همکلاسیها درس را ادامه داده و به مرتبه عضو هیئتعلمی دانشگاهها رسیدند والان بسیاری از آنها استاد تمام یا دانشیار در رشتههای برق و الکترونیک هستند. یکی از این اساتید محبت کرد و یادداشتی از روزنامهای را برای همه فرستاد. استاد دیگری که با درس کنترل در رشته برق و الکترونیک آشنا است، توصیهای برای مسئولان نوشت که لازم است قبل از بیان توصیه ایشان، مختصری راجع به درس کنترل توضیح بدهم:
در دستگاههای برقی، مکانیکی، کارخانه ها و هر جایی که موضوعی کنترل مطرح میشود، به دو روش پروسه تحت کنترل و نظارت قرار میگیرد:
۱ - جایی که خروجی و خواص مواد تولیدی مهم نیستند.
۲ - جایی که خروجی و محصول نهایی مهم است و خروجی باید خواصی در یک محدوده معین داشته باشد.
معمولاً اغلب دستگاههای کنترلی از سیستم دوم تبعیت میکنند و با استفاده از انواع و اقسام نشانگرها (حسگرها) خروجی را با خواص موردنظر اندازهگیری میکنند و برای اینکه محصول تولیدی در محدوده خواص معین باشد، فرمان لازم، برای اصلاح محصول به داخل فرآیند تولید فرستاده میشود و موادی داخل سیستم کموزیاد میشود تا خروجی خواص معین و استاندارد خود را داشته باشد.
بابیان این مقدمه توصیه استاد ما که روابط حاکم بر جوامع بشری را مثل یک سیستم پیشرفته و پیچیده میبینند، به شرح زیر بیانشده: «برای پایداری و کنترل دستگاهها، اندازهگیری مستمر و دائم از محصول خروجی صورت میگیرد. اندازهگیری محصول خروجی در دستگاههای اجتماعی مکالمه و نشان دادن انعطاف و درک افراد و اقشار مختلف اجتماع است، برای اینکه امنیت و آرامش و رفاه، به عنوان محصول خروجی، برای آحاد مردم همیشگی و دائم باشد. مسئولین بیشتر از سیستم ردیف یک استفاده میکنند که انگار خروجی برای آنها مهم نیست. در صورتی که خروجی دستگاههای اجتماعی با انواع خواستهها و تنوع فرهنگی همراه است و امنیت و آرامش و رفاه باید برای همه مردم ایران فراهم شود».
نویسنده با شرح این گفتوگوی نوشتاری که بین دانشجویان بین اساتید دانشگاه وجود داشته و دارد. از رئیسجمهور و رئیس قوه قضائیه تقاضا دارد با معترضان منطقی که خواسته آنها رعایت قانون از سوی حاکمان و ضابطان آنها و بهبود عملکرد مسئولان است نشست. شاهد بهبود عملکرد کلی فرآیندها در کشور باشیم و از تجربه سایر کشورها نیز استفاده کرد. بهعنوانمثال رئیسجمهور فرانسه با نشستهای فراوان و گفتگوی رودررو با جلیقه زردها که بیشتر از یک سال در کف خیابان در فرانسه بودند توانست بحران اجتماعی جلیقه زردها را حل کند. شرایط کشور میطلبد که مسئولان با گفتوگو، مانع ایجاد تنشها، بحران و شکافهای اجتماعی و دوقطبی شدن جامعه شوند.