امیرهوشنگ ابتهاج متخلص به «سایه»، ششم اسفندماه ۱۳۰۶ در خانوادهای نامآور در رشت دیده به جهان گشود. او از همان کودکی به هنر علاقه داشت و در کنار درس نقاشی و مجسمهسازی را هم فراگرفت. وی باوجود سیر کردن در آفاق و انفس هنر، مدتی مدیرکل شرکت دولتی سیمان تهران بود. ابتهاج در نخستین سال دهه چهارم زندگی (سال ۱۳۳۷) با آلما مایکیال ازدواج کرد و چهار فرزند به نامهای یلدا، کیوان، آسیا و کاوه دارد. وی شهر کلن آلمان را برای زیستن برگزید و تا پایان زندگی همانجا ماند. سازمان میراث فرهنگی وقت خانه شخصی سایه را در تهران در سال ۱۳۸۷ با نام «خانه ارغوان» ثبت ملی کرد. این نام برگرفته از درخت ارغوان حیاط خانه است که سایه شعر معروف خود «ارغوان» را برای آن سروده است. خانه ابتهاج در اوایل دوره پهلوی دوم ساخته و در خیابان فردوسی تهران واقع شده است. سایه از تواناترین شاعران چند دهه اخیر شعر ایران بود که به هر دو شیوه قدمایی و امروزی شعر میسرود. بسیاری از موسیقیدانان و آهنگسازان در چند دهه اخیر روی غزلها، تصنیفها و سرودههای نو «سایه» کار کرده و خوانندگان نامدار چون شجریان، شهرام ناظری، علیرضا افتخاری، محمد اصفهانی و... آنها را اجرا کردهاند. از شناختهشدهترین کارهای ابتهاج میتوان دو تصنیف «تو ای پری کجایی» و «ایرانای سرای امید» یا «سپیده» را نام برد که در خاطره جمعی ایرانیها ماندهاند.
مرحوم امیر هوشنگ ابتهاج از شهرت اجتماعی خوبی برخوردار بود. شعر سایه چه ویژگیهایی داشت که توانست این هنرمند را به شکل گستردهای به جامعه معرفی کند؟
مرحوم امیر هوشنگ ابتهاج غزلسرای خوبی بود و غزلهای خوبی داشت، اما غزلیات او نو نبود و حتی میتوان گفت غزلهایش بیشتر در سبک قدیم سروده شده بود. از نظر شعر نو و مدرن نیز نمیتوانم بگویم که کار سایه در سطحی عالی بود. ابتهاج در سبک شعر نیمایی در سطح متوسطی باقی ماند و نمیشد گفت در این شیوه شعری شاعری عالی بود. هوشنگ ابتهاج و محمدحسین شهریار از جوانی دوستان صمیمی یکدیگر بودند، اما غزلهای سایه به سطح غزل شهریار نرسید.
غزلهای ابتهاج بیآنکه تصاویری مهم داشته باشد، شستهورفته، روان و دلنشین بود. یکی از ویژگیهای شعر سایه «صداقت شعری» است که در هر موضوعی ازجمله عشق، غم غربت و تنهایی با مخاطب شعرش صادقانه صحبت کرده که این ویژگی غزلیات او بهویژه غزلیات عاشقانهاش را شنیدنیتر کرده است.
به نظر بنده غزلیات سیمین بهبهانی بهروزتر و اجتماعیتر از شعر بسیاری از شعرا ازجمله مرحوم ابتهاج است، اما شناخت جامعه از سایه بیشتر است؛ اما یکی از ویژگیهای برجسته شخصیت مرحوم هوشنگ ابتهاج این بود که شعر سفارشی نمیسرود و به حاکمان نزدیک نبود، بلکه بیشتر به جامعه نزدیک بود که این ویژگی او در بین مخاطبانش و در جامعه ادبی و هنری کشور کاملاً درک شده بود.
شما شعر سایه را متوسط میدانید، ولی جامعه این شاعر و شعرش را میپسندد و جایگاهی بالا برای او قائل است. این جایگاه، مرتبه و سطح بالای پذیرش مخاطب از کجا میآید؟
در مورد برجسته شدن آثار مرحوم ابتهاج دو دلیل عمده وجود دارد. مسئله اول سابقه کار و فعالیت ایشان در رادیو بود که رئیس شورای ادبیات و موسیقی رادیو ایران بودند؛ همین موضوع باعث میشد که سایه با بسیاری از هنرمندان و مسئولان وقت آشنا باشد و صحبت درباره هوشنگ ابتهاج از ابتدا زیاد بود.
دلیل دوم نشستوبرخاست سایه با بزرگان موسیقی کشور بود. دوستی نزدیک او با محمدرضا شجریان و محمدرضا لطفی و استفاده از اشعار او برای تهیه کارهای این هنرمندان باعث افزایش شهرت سایه شد. زندهیاد شجریان و دیگر خوانندگان مشهور، غزلیات مرحوم ابتهاج را خواندند و امروز آن آثار و آن ابیات در فضای مجازی بازنشر میشود و به شناخت هر چه بیشتر جامعه از شاعر میانجامد.
بخشی از شهرت هر هنرمند و خالق اثری مربوط به دوره پس از مرگ او است. به نظر شما آیا میتوان گفت جامعه با مرحوم هوشنگ ابتهاج و آثار او کاملاً آشنا بود و این مرحله در دوره حیات او طی شد؟
وقتی هنرمندان از بین ما میروند، مرگشان جامعه را متأثر میکند و صحبتها درباره آنها بیشتر میشود و گویی هنر آنها بعد از مرگشان بیشتر به چشم میآید. این توجه احساسی گاهی افراطی میشود و متأسفانه عدهای برای مطرح کردن خودشان درباره هنرمندان صحبت و بزرگنمایی میکنند و موجی به راه میاندازند تا خودشان دیده شوند. عدهای فوت هنرمند، شاعر و مریضی هنرپیشه و خواننده بیمار روی تخت بیمارستان را دستاویزی برای مطرح کردن خودشان کرده و میکنند!
نقش فضای مجازی در شناساندن شعر و شاعر به مخاطب چگونه است؟
شعر در دهههای 40 و 50 شمسی در اوج رویش و پویش خود بود. یکی از دلایل این بود که تمامی روزنامهها و مجلات بخشی از صفحات خود را به شعر اختصاص داده بودند. آن وضعیت پویایی ایجاد میکرد و شعر دائماً در معرض نقد بود.
پرسش این است که امروز کدام نشریه مثل فردوسی و روشنفکر و مثل تهران مصور به شعر میپردازد؟ امروز حتی در جامعه ادبی و در بین شعرا و مخاطبان واقعی شعر هم کاری برای شعر نمیشود. در این شرایط چطور میتوان انتظار داشت که شعر در جامعه ما ارتقا پیدا کند؟
امروز رسانه فعال و پویای ما فضای مجازی است که بستر مناسبی برای نشر و نقد شعر نیست. عدم فعالیت نشریات ادبی شعر را به گوشه انزوا برده و بستر غیرتخصصی فضای مجازی نیز به شعر آسیبزده است.