در ماجرای احداث پتروشیمی میانکاله، شاهد مخالفت گسترده مردم منطقه و فعالان محیطزیست با این پروژه هستیم. چرا چنین پروژهای در منطقهای با حساسیتهای زیستمحیطی مجوز میگیرد؟ نقش شرکت صنایع ملی پتروشیمی در چنین پروژههایی چیست؟
آیا طرح پتروشیمی میانکاله جزو خانواده پتروشیمی است؟! وقتی مجموعه پتروشیمی کشور میخواست پروژهای را ایجاد کند علاوه بر در نظر گرفتن مسائل فنی سایز الزامات را نیز در نظر میگرفت، اما امروز همه پروژههایی که به نام پتروشیمی احداث میشوند، تحت مدیریت شرکت ملی صنایع پتروشیمی احداث نمیشود. در پروژه میانکاله نظری از "ام پی سی" و یا جاهای دیگر وجود ندارد. از طرفی امروز وقتی چنین پروژههایی به مناطق میرود با تمایل و استقبال منطقه روبرو نمیشود چون سابق بر این وقتی پتروشیمی به محلی میرفت از نیروها کمک میگرفت و استفاده میکرد و امکانات و خدماتی برای کارکنان خود ایجاد میکرد و به مناطق بومی خود سرویس میداد و اشتغال بهطور قابلتوجهی محقق میشد. اما وضعیت پتروشیمیهایی که بخش خصوصی احداث میکند به این صورت نیست و منافعی برای منطقه در برندارد. وقتی در مورد پتروشیمی زنجان اینطور مقرر شد مکان احداث تغییر کند. در مناطق مختلفی از کشور برای گرفتن این پروژه دعوا و کشمکش بود تا اینکه نماینده بجنورد رفت و از تمامی مسئولین وقت امضا گرفت و پروژه را از زنجان به بجنورد منتقل کرد و پتروشیمی خراسان شکل گرفت. چون احداث پتروشیمی برای منطقه آوردهای داشت. متأسفانه امروز اینچنین نیست وقتی از پروژه میانکاله بگذریم میبینیم طرح پتروشیمی گلستان هم همین مشکل را دارد. امروز نگاه مردم به صنعت پتروشیمی بهعنوان صنعتی نوین و پرمنفعت از بین رفته است.
تأثیر واحد فعال بر محیطزیست منطقه چگونه بود؟ آیا مناطق پیشازاین هم شاهد چنین اعتراضاتی بودند یا خیر؟
مواردی بوده ولی قابل اصلاح بود. ببینید مسئله این است آیا امروز میتوان گفت برای از بین رفتن آلودگی تهران کسی در این شهر رانندگی نکند؟! قطعاً اجرای پتروشیمی آلودگی محیطی با خود به همراه دارد که رعایت استانداردها میتواند مؤثر باشد در هر پروژه استاندارد پتروشیمی میزان آلودگی محیطزیست حداقل است. امروز گفته میشود به دلیل تحریمها به فنآوری نوین دسترسی نداریم که من مطلقاً این را قبول ندارم. شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران به قابلیتهای بینالمللی رسیده بود و ما در بحث محیطزیست درجایی اغماض نمیکردیم. امروز نکته مهم توسعه صنایع تکمیلی و پاییندست است. در برخی از شهرهای کشور ازجمله در مناطق شمالی باید به سمت توسعه صنایع تکمیلی و پاییندست برویم. این توسعه هزینه و دردسر کمتری برای این مناطق دارد و اجرای آن بیدغدغهتر خواهد بود.
به تغییر نگاه مردم نسبت به صنعت پتروشیمی اشاره کردید درحالیکه پیشازاین احداث پتروشیمی در هر منطقهای با استقبال روبرو میشد؟ آیا تأثیر مخربی که پتروشیمی بر محیطزیست منطقه دارد به گسترش این نگاه منفی دامن زده است؟
سیاستگذاری کل مجموعه پتروشیمی طی برنامههای پنجساله سوم و چهارم که اوج توسعه پتروشیمی بود به این صورت بود که جاهایی مثل ماهشهر و بندر امام و عسلویه بهعنوان هاب اصلی و مرکز اصلی توسعه صنایع پتروشیمی باشد. آن زمان نکته اصلی این بود که استانداردهای زیستمحیطی باید رعایت شوند. اما بعدازآن دوره پتروشیمی دچار خصوصیسازی شدیدی شد. ما تا آن زمان تمامی الزامات را داشتیم. مسئله بعدی دسترسی به آب فراوان و خوراک مناسب و راههای بینالمللی است. ازاینرو در بررسی و ارزیابی احداث یک واحد باید همه این موارد در نظر گرفته شود. اما در دورههای بعد طرحهای پتروشیمی به سمت مناطق دیگر کشور رفتند. باوری وجود داشت که ایجاد پتروشیمی در سایر مناطق میتواند در آن محدوده ایجاد اشتغال کند. ولی در این نگاه برخی از اولویتها و الزامات احداث پتروشیمی ازجمله نیاز به آب زیاد دیده نشد و امروز برخی از واحدهای پتروشیمی دچار مشکلاتی نظیر کمبود آب در مناطق هستند.
نه میتوان خدمات پتروشیمی را نادیده گرفت و نه میتوان از طرحهای غلط پتروشیمی در کشور چشمپوشی کرد. امروز اجرای پروژه پتروشیمی در میانکاله میتواند کل این صنعت را زیر سؤال ببرد. توصیه شما به مدیران و تصمیم گیران این حوزه چیست؟
نقشی که برای شرکت ملی صنایع پتروشیمی بهعنوان شرکتی حاکمیتی و مادر تخصصی در نظر گرفتهشده است باید بهخوبی اجرا شود. نهادی که باید ارزش اجراشدن یک پروژه را تعیین کند، شرکت ملی صنایع پتروشیمی است. تحقیقات باید انجام شود و استانداردها باید تعیین شود و تأمین خوراک بر عهده این مجموعه باشد. تقویت این نقش میتواند اعتبار صنعت پتروشیمی کشور را بازگرداند. قبلاً شرکت ملی پتروشیمی تمامی پروژهها را در چشماندازی پنجساله تدوین میکرد. بخش تحقیقات بازار ما حتی میزان فروش و بازار بینالمللی و داخلی هر پروژه را پیشبینی میکرد. در آن دوره در مجموعه پتروشیمی بحثی به نام سرمایهگذاری وجود نداشت. ام پی سی برند بسیار بزرگی بود که به اعتبار پتروشیمی از مؤسسات بینالمللی خارجی وام میگرفتیم و نیازی به ضمانت بانک مرکزی نبود. پتروشیمی اعتبار بزرگی داشت و همهجا از طرحهای پتروشیمی استقبال میشد. چون پتروشیمی در هر منطقهای علاوه بر توسعه و عمران و آبادانی افزایش خدمات فرهنگی و بهداشتی و آموزشی داشت و به عموم مردم سرویس میداد. اگر به ماهشهر و آبادان و سایر مناطق توجه کنید میبینید که سابق بر این پتروشیمی به هر منطقهای رفته است در آنجا کارکرده است. امروز وضعیت به شکل دیگری درآمده و حاکمیت ام پی سی به آن شکل اعمال نمیشود. امروز پروژههای پتروشیمی رشدی ایجاد نمیکنند. از طرفی مدیران سابق همه در مجموعه پتروشیمی تجربه کسب کرده بودند در مجموعههای جدید از چنین مدیرانی استفاده نمیشود.