سینا لطیفپور-پژوهشگر و مدرس موسیقی[email protected]
افسردگی چیست؟ باوجودی که این سؤال ساده به نظر میرسد، اما پاسخ به آن چندان آسان نیست. مفهوم افسردگی در زندگی روزمره با غم، ناراحتی و اندوه در ارتباط است؛ اما غمگین بودن لزوماً به معنای افسردگی نیست.
اين احساسات معمولاً مقطعی بوده و روند عادی زندگی را تحت اثیر قرار نمیدهند، اما زمانی که این احساسات بهمرورزمان بهبود نیابد و یا زندگی روزمره انسان را دچار اختلال کند، میتوان آن را افسردگی نامید.
افسردگی یک حالت خلقی شامل بیحوصلگی، گریز از فعالیت یا بیعلاقگی و بیمیلی است. این حالت خلقی میتواند بر افکار، رفتار، احساسات و خوشی و تندرستی یک فرد تأثیر بگذارد. افراد افسرده معمولاً احساساتی مانند ناراحتی، اضطراب، پوچی، ناامیدی، درماندگی، بیارزشی یا بیقراری را تجربه میکنند. آنها ممکن است اشتیاق خود در انجام فعالیتهایی که زمانی برایشان لذتبخش بوده را از دست بدهند، نسبت به غذا بیمیل و کماشتها و یا دچار عدم تمرکز شوند. بیخوابی، خواب زیاد، احساس خستگی و کاهش انرژی بدن از علائم دیگر این اختلال محسوب میشوند.
افسردگی متداولترین اختلال روانی بین انسانهاست. بر اساس آمار بهداشت جهانی حدود 300 میلیون نفر در جهان از افسردگی رنج میبرند که ناشی از تعامل پیچیده عوامل اجتماعی، روانی و بیولوژیکی است. علاوه بر عوامل ژنتیک و روانشناختی، سابقه خانوادگی، تغییرات اساسی در زندگی، بعضی دارودرمانیها، مشکلات مزمن سلامتی و سوء مصرف مواد مخدر میتوانند احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش دهند. البته در ۴۰ درصد موارد عامل ژنتیک، عامل اصلی ابتلا برآورد شده است.
تشخیص افسردگی بر پایه تجربیات گزارش شده و هیچ تست آزمایشگاهی برای تشخیص سریع و دقیق آن وجود ندارد. افسردگی درجات مختلفی دارد و در موارد مزمن و حاد برای کنترل آن از روشهای مختلفی مثل مشاوره، دارودرمانی و حتی شوک الکتریکی استفاده میشود.
موسیقی از دیرباز با احساسات انسان مرتبط بوده است، اما محققان در حال بررسی این موضوع هستند که چگونه موسیقی میتواند بر خلقوخوی افراد تأثیر بگذارد و حتی چگونه میتواند بر افراد مبتلابه بیماریهای روانی ازجمله افسردگی و اضطراب تأثیر بگذارد؟ درک روشهای چگونگی تأثیرات موسیقی بر احساسات میتواند به متخصصان سلامت روان کمک کند تا درمانهایی را برای کمک به بیماران در رفع نیازهای سلامت روان بدون مداخلات دارویی انجام دهند. نتایج پژوهشی در سال 2017 نشان داد که گوش دادن به موسیقی، بهویژه موسیقی «کلاسیک» و «جز» تأثیر مثبتی بر علائم افسردگی دارد، بهویژه زمانی که طی چندین جلسه توسط موسیقیدرمانگران معتبر و متخصص مورداستفاده قرار گیرد. همچنین پژوهشها نشان داده که جلسات موسیقیدرمانی گروه نوازی سازهای ضربی تأثیرات مثبتی بر علائم افسردگی داشته است.
نتایج تحقیق دیگری توسط پژوهشگران دانشگاه کمبریج در سال 2018 گویای شواهدی مبنی بر این بود که موسیقیدرمانی میتواند سلامت روان افراد مبتلابه افسردگی را بهبود بخشد. مکانیسمهای احتمالی علت این اثر روی اختلال پیچیده افسردگی موردبررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که موسیقیدرمانی بهویژه به روش فعال (active) که همراه با نواختن، خواندن و حرکت است حداقل با سه جنبه اصلی زیباییشناختی، فیزیکی و تعاملی در انسان مرتبط است. با توجه به اینکه رابطه بین تشخیص افسردگی و عدم تجربه لذتهای معنادار در زندگی بهخوبی ثابت شده است از طریق تجربه زیباییشناختی در رواندرمانی نیز استفاده میشود و موسیقی با توجه به همین درک زیباییشناختی خود میتواند در درمان علائم افسردگی مفید واقع شود. همچنین با توجه به اینکه عمل نواختن آلات موسیقی مستلزم حرکتهای فیزیکی هدفمند است، میتواند بر روی روحیه افراد تأثیرگذار باشد چراکه نقش فعالیت بدنی همانند ورزش در پیشگیری از افسردگی و کاهش اثرات آن بهخوبی شناخته شده است. تجربههای موسیقیایی بهطور اشتراکی در گروههای درمانی، احساس قوی بودن، تأثیرگذار بودن و معنادار بودن را منتقل میکند که میتواند در کنترل عوامل افسردگی مؤثر باشد و موسیقیدرمانگر در این رابطه بهعنوان یک تسهیل گر قادر خواهد بود نقش فعال و مؤثری داشته باشد.
بهطورکلی موسیقی تأثیر قابلتوجهی روی مغز انسان دارد و بهویژه بخشهای مرتبط با تفکر و احساسات را فعال میکند. موسیقی همچنین میتواند هورمون استرسزای کورتیزول را کاهش داده و ترشح دوپامین که باعث حس خوشایند میشود را افزایش دهد. این تأثیر گسترده موسیقی روی مغز است که میتواند آن را به ابزار قدرتمندی برای تنظیم خلقوخوی انسان تبدیل کند.