محمد صادقی
این روزها تعداد زیادی از شهروندان و بهویژه جوانانی که دارای تحصیلات دانشگاهی هستند، راننده تاکسی اینترنتی هستند و مسافرکشی میکنند تا بتوانند از عهده هزینههای زندگی خود و خانوادهشان برآیند. اکنون این پرسش پدید میآید که اگر قرار بود چنین وضعیتی برای جوانان رقم بخورد، چرا وقت و نیروی بسیاری از آنها چندین سال در دانشگاهها هدر رفت، درحالیکه یک گواهینامه پایه دو و یک اتومبیل ارزانقیمت برای چنین شغلی کافی بود؟
در دهههای اخیر، از سویی ایجاد و گسترش دانشگاهها در ایران بسیار چشمگیر بوده و هرچند درباره وضعیت علمی و آموزشی دانشگاهها نقدهای بسیاری وارد باشد، بههرحال ما با جمعیتی میلیونی که مدارک مختلف تحصیلی در دست دارند مواجه هستیم که در آنها انتظاراتی هم ایجاد شده است. از سویی دیگر، به خاطر ناتوانی دولتها در ایجاد شغل و فضای مطلوب اقتصادی، سیل جمعیت بیکار سالبهسال بیشتر شده و اکنون به اوج خود رسیده است؛ اما مشغول کردن بخشی از جوانان تحصیلکرده در کار مسافرکشی فقط یکی از نمونههای بارزی است که نشان میدهد دستگاههای سیاسی، آموزشی و اقتصادی که اقدامهای مجموعه آنها باید به تعلیم و تربیت نیروی انسانی و سپس ایجاد شغل و پیشرفت کشور میانجامیده، چه کارنامه ناکارآمدی دارند. این در حالی است که ایران از ظرفیتهای بالایی برای رشد و توسعه اقتصادی برخوردار است و منابع طبیعی زیادی هم دارد که با آموزش نیروهای انسانیاش میتوانست اکنون جایگاه بسیار خوبی به لحاظ اقتصادی داشته باشد؛ اما شوربختانه چنین نیست و ما از رونق اقتصادی و علمی بازماندیم.
اکنون ناامیدی، افسردگی، مصرف مواد مخدر و... در میان جوانان وجود دارد و متأسفانه آنچه با آن مواجه هستیم کمرنگ شدن شورونشاط جوانی است. نگاه جوانان به آینده چندان روشن نیست، زیرا وضعیت وخیم اقتصادی، بیعدالتی، فساد و بیتوجهی به تخصص، باعث ناامیدی شده است.