عضو تیم تخصصی کودک و نوجوان در انجمن ازدواج و خانواده کشور، درد و دل کردن والدین با کودکان و نوجوانان را نوعی کودکآزاری هیجانی دانست و گفت: درد و دل کردن والدین با کودکان و نوجوانان میتواند بچهها را افسرده، پرخاشگر، عصبی، مضطرب و منزوی کند و آنها را به یک نوع از بلوغ زودرس برساند که متناسب با سن آنها نیست و درنهایت این بچهها در بزرگسالی نیز نشانههای بسیار پررنگی از افسردگی و اضطراب را از خود نشان میدهند. دکتر آسیه اناری در گفتوگو با ایسنا، درباره علت درد و دل کردن برخی والدین با کودکان خود، اظهار کرد: برخی والدین تصور میکنند، کودکان دوست آنها بوده و میتوانند درباره مسائل پیشآمده با آنها درد و دل کنند. از سوی دیگر برخی والدین نیاز دارند درباره مسائل خود با فردی صحبت کنند اما دوست یا آشنا و حتی مشاور خوبی برای صحبت و درد و دل کردن ندارند و ازاینرو با فرزندان خود درد و دل میکنند.
وی ادامه داد: برخی نیز به دلیل مسائل و ناراحتیهای پیشآمده در زندگی، سعی دارند با درد و دل کردن و بیان مسائل، کودکان را نسبت به اتفاقات پیشآمده آگاه کنند و تصور میکنند فرزندشان آنقدر بزرگشده که میتواند به حرفهای آنها گوش دهد. متأسفانه این مفهوم که بچه خود را باید دوست خود بدانیم در بین خانوادهها جاافتاده، حالآنکه تصوری بسیار آسیبزننده است و واقعیت این است که بچههای ما دوستان ما نیستند.
به گفته این روانشناس بالینی کودک و نوجوان، ازآنجاکه کودکان و نوجوانان میتوانند تمام مسائل خود را به والدین بگویند، والدین نیز بهاشتباه تصور میکنند که آنها نیز میتوانند درباره تمام مسائل رخداده با فرزندان خود درد و دل کنند و ازاینرو بعضاً مشکلاتی را با بچهها مطرح میکنند که هیچ ربطی به آنها ندارد و در این میان توجهی به تواناییهای عاطفی و شناختی کودکان و نوجوانان برای شنیدن درد و دلها، ندارند.
این عضو هیئترئیسه انجمن روانشناسی بالینی کودک و نوجوان معتقد است که بههیچعنوان نظر و راهکاری که کودکان و نوجوانان پس از شنیدن مسائل والدین ارائه میدهند درست نیست چراکه کودکان و نوجوانان درک درستی از شرایط موجود ندارند و اگرچه در جنبههایی توانایی دارند اما هنوز به بلوغ عاطفی و عقلانی کاملی نرسیدهاند و ازاینرو قضاوت آنها نیز مخدوش است. اناری درد و دل کردن والدین با فرزندان را کاملاً اشتباه دانست و درباره تفاوت بیان تجربیات و درد و دل کردن، خاطرنشان کرد: ما میتوانیم در شرایط مقتضی در مورد خاطرات خود و مسائلی که آنها را حل کردهایم و پشت سر گذاشتهایم به عنوان انتقال تجربیات با کودکان و نوجوانان صحبت کنیم اما این موضوع متفاوت از درد و دل کردن است. درد و دل کردن به معنای بیان احساسات غم خود درباره یک مشکل است. درد و دل کردن با بچهها نوعی سوءاستفاده از آنها و کودکآزاری هیجانی است. روان این بچهها آمادگی درک مشکلات ما را ندارد و بعضاً ممکن است درک متفاوتی از واقعیت داشته باشند و به نوع دیگری متناسب با شناخت و توانایی خود مشکلات ما را ببیند. عضو کمیته تخصصی روانشناسی بالینی کودک و نوجوان سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور، همچنین این را هم گفت که والدین با درد و دل کردن با کودک خود، او را بهنوعی از بلوغ زودرس دچار میکنند و مسئولیت تصمیمگیری برای شرایط ایجادشده را در حالی به بچه خود محول میکنند که این مسئولیت بر عهده او نیست. درواقع به گفته این روانشناس اگرچه میتوان کودکان و نوجوانان را در جریان شرایط خانوادگی و اتفاقات خانواده قرارداد اما درد و دل کردن با آنها برای گرفتن راهکار و یا قضاوت و حتی شنیدن ناراحتیها و مشکلات والدین، کار درستی نیست.
احساس گناه بچهها در صورت عدم گوش دادن به درد و دل والدین
عضو تیم تخصصی کودک و نوجوان در انجمن ازدواج و خانواده کشور، همچنین درباره واکنش کودکان و نوجوانان در برابر درد و دل کردن والدین با آنها، توضیح داد: بچهها شنوندههای خوبی برای درد و دل والدین هستند چراکه دلشان برای پدر و مادر خود میسوزد. کودکان و نوجوانان در چنین شرایطی تصور میکنند، والدین آنها شخص نزدیکی برای گفتوگو و پناه بردن به او را ندارند و ازاینرو اگر به سخن و درد و دل والدین گوش نکنند احساس گناه میکنند. آنها تصور میکنند والدینشان بیپناهاند و باید به درد و دل آنها گوش دهند و در غیر این صورت عذاب وجدان میگیرند.
تغییر نگرانکننده جایگاه والد و فرزندی با درد و دل کردن والدین
این روانشناس کودک و نوجوان تحت عذاب وجدان قرارداد کودکان برای شنیدن درد و دل والدین را رفتار سمی والدین دانست و بابیان اینکه با درد و دل کردن با کودکان حریم بین والد و فرزند برداشته میشود، تصریح کرد: در چنین شرایطی بچهها والدین را هم رده خودشان میبینند. به تعبیری جای والد و فرزند عوض میشود و این امر نگرانکنندهترین اتفاقی است که میتواند بین والدین و بچهها رخ دهد، چراکه اینگونه کودک یا نوجوان تصور میکند در صورتی که به درد و دل والدین گوش نکند والدین آسیب میبینند. در این شرایط والدین را ضعیف و خود را بیپناه حس میکند و در دنیای خارجی به دنبال شخص قدرتمندی برای حمایت از خود میگردد چراکه والدین را مورد اعتماد نمیبیند.