عبدالله نوری
«ای کسانی که ایمان آوردهاید از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پارهای از گمانها گناه است.» سوره مبارکه حجرات آیه شریفه ۱۲. من در خانوادهای متولد شدم که به لحاظ باورهای دینی، ضد رژیم پهلوی بودند. هرچه بزرگتر شدم باسیاست آشنا و علاقهام به مرحوم امام خمینی عمیقتر و به کسانی که مسیر امام را نمیپیمودند، کمتر میشد و قضاوت خوبی نسبت به آنها نداشتم، حساسیتم نسبت به آنها بیشتر میشد. آنچنان شیفته امام خمینی بودم که هر فکر و عمل متفاوت با حرکت امام را باطل و ناشی از هوی و هوس یا ترس و بزدلی یا رفاهطلبی یا ارتباط با رژیم شاه میدانستم. امثال من هم در میان طلاب و روحانیونی که به سیاست سرک میکشیدند کم نبود. صفر و صدی میاندیشیدیم. همهی خوبیها را در مرحوم امام خمینی میدیدیم و در مقابل، همهی اشتباهات و تاریکیها را در علما و مراجعی که با نظرات امام زاویه داشتند جستجو میکردیم.
بر این باور بودیم که مگر وضعیت فساد و تباهی را در جامعه و دستگاه سلطنت نمیبینند؟ چرا سخنی نمیگویند؟ چرا مراجع نجف سکوت کردهاند؟ اگر یک روحانی در مسیر امام گام برنمیداشت، میگفتیم میترسد نان و آبش به خطر بیفتد، آن کسی که از به خطر افتادن نان و آب خودش نمیترسد، آیتالله منتظری است که در تبعید، در برفها زمینخورده و پایش شکسته یا در زندان تحت شکنجه قرارگرفته است. رفتار مرحوم آیتالله منتظری را با دیگران مقایسه میکردیم و معتقد بودیم این آقایانی که در حوزهها نشستهاند و از امام حمایت نمیکنند، رفاهطلب هستند و به مرور از آنها فاصله میگرفتیم. بنا نداشتیم که تحلیل دیگری از سخن و رفتار آنها داشته باشیم. زندگیشان را بازندگی امام خمینی و مرحوم آیتالله طالقانی و دیگر زندانیان سیاسی قیاس میکردیم، چون اصل را بر مبارزه با رژیم پهلوی به رهبری امام میدانستیم. تحلیل ما این بود که همه، به خصوص روحانیون، باید انقلابی و حامی اندیشه و روش امام خمینی باشند و کسی که زندگی آرام و بهدوراز ناملایمات سیاسی را برای خود جستجو میکند، نمیتواند مبارزه کند. حتی نسبت به آنها که جنبهی استادی نسبت به امام داشتند و لکن مشی آنها با امام متفاوت بود همچون مرحوم آیتالله العظمی بروجردی -رضوانالله تعالی علیه- هم معترض بودیم. (خاطرم هست که استاد ما در مباحث علمی که هیچگونه ارتباطی به سیاست نداشت، چنانچه میخواست نظرات فقهی امام را نقد کند ما در مقام پاسخ برمیآمدیم و چنانچه میخواست نظرات معارضین امام را تأیید کند ما با او محاجه میکردیم) و در این راستا متأسفانه چه سخنان دور از انصاف که نمیگفتیم و رفتارهای نامناسبی که نسبت به این بزرگواران نداشتیم.
امام دریکی از سخنان خود در قبل از پیروزی انقلاب، تأکید کردند که از بیاحترامی به مراجع دوری کنید و ما -متأسفانه- برای توجیه کار خود میپنداشتیم امام باید همینگونه توصیه کند و ما هم باید به کار و روش خود ادامه دهیم و چهبسا در جمع مدعیان طرفداری از امام، افرادی بودند که برای برخی شخصیتهای معارض با امام، پرونده جعل کردند. با گذشت زمان و به مرور فهمیدم که
۱ – مطلق انگاری چه مثبت و چه منفی اشتباه است
۲ – قضاوت نسبت به عملکرد دیگران کاری مشکل و پیچیده است و لذا امروز هم نمیتوانیم نسبت به عملکرد گذشتگان به راحتی نیت خوانی کرده، حمل به صحت یا فساد کنیم
۳ – بپذیریم که همه یکسان فکر نمیکنند؛ دیدگاهها، برداشتها، جمعبندیها و نتیجهگیریها نسبت به مسائل میتواند متفاوت باشد
۴ – لزومی ندارد هر کس با ما نیست، عقد اخوت با دشمن ما بسته باشد
۵ – لزومی ندارد هر کس مانند ما نمیاندیشد یا عملکرد متفاوتی دارد، دچار هوی و هوس و عافیتطلبی و دهها اتهام دیگر باشد
۶ – بهتر بود پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هم از آغاز تا به امروز با منتقدان و مخالفان، چه در لباس روحانیت و چه دانشگاه و چه سایر اقشار؛ با گذشت و سعهصدر بیشتر رفتار میشد
۷ – افراط در همهی موارد انسان را از جادهی اعتدال و انصاف خارج کرده، موجبات خسران را فراهم میکند حتی در حب و بغض «حب ٌ الشَّیءِ یُعمی و یُصِم» علاقه به چیزی، انسان را کور و کر میکند و درک واقعیات را از او میگیرد
مدتها است به فکر فرورفته و از برخی حلالیت طلبیدهام، لکن برخی دیگر چشم از جهان فروبستهاند و دیدار ما با آنها بهروز حساب موکول شد. امید که بار اخروی ما به ویژه در ارتباط با بندگان الهی سنگین نباشد. انشاءالله
برگرفته از انصاف نیوز از یادداشت تلگرام آقای عبدالله نوری