صادقخان که نخستین مسلمانی است که شهرداری یک پایتخت بزرگ غربی را برعهده دارد، بار دیگر بهعنوان شهردار لندن انتخاب شد. چهار سال پیش کمتر کسی پیشبینی میکرد که صادقخان، نامزد حزب کارگر در انتخابات شهرداری لندن پیروز شود، ولی از این قبیل دستاوردهای پیشبینینشده در زندگی صادقخان زیاد دیده میشوند. او در خانوادهای فقیر متولد شد و دوران کودکی سختی را پشت سر گذاشت. پدرش راننده اتوبوس بود و مادرش خیاط و خانواده دهنفره آنها در خانهای دولتی در جنوب لندن زندگی میکردند.
کودکی و تحصیلات
سرگذشت والدینش برای او اهمیت زیادی دارد. امانالله و سهرون خان در ۱۹۷۰ و زمانی کوتاه پیش از تولد صادق از پاکستان به لندن مهاجرت کردند. او پنجمین فرزند آنها بود. او بارها گفته که درکی که در کودکی از دنیای کار در او ایجاد شد نقش مهمی در ایمانش به جنبشهای کارگری بازی کرده. پدرش، راننده اتوبوس با ۲۵ سال سابقه کار، «عضو اتحادیه بود و حقوق و مزایای قابل قبولی داشت» ولی مادرش، که در خانه خیاطی میکرد، «(عضو) نبود و (حقوقی) نداشت.» او برای تحصیل به یک مدرسه دولتی رفت و در این دوره بود که جذب سیاست شد و در ۱۵ سالگی به حزب کارگر پیوست. او میگوید ناز شاه، مدیر مدرسه که اتفاقاً اولین مدیر مسلمان در بریتانیا بود، به او نشان داد که «رنگ پوست و سابقه خانوادگی نمیتواند مانعی برای پیشرفت در زندگی باشد.» صادقخان ابتدا قصد داشت دندانپزشک بشود ولی تحت تأثیر یکی از معلمانش تصمیم گرفت قدم به دنیای حقوق و وکالت بگذارد.
فعالیت در دادگاه
او برای تحصیل حقوق به دانشگاه شمال لندن رفت و در سال ۱۹۹۴ بهعنوان کارآموز وارد دفتر وکالت لوئیس کریستین شد که درزمینه حقوق بشر فعالیت میکرد. او همان سال با وکیل دیگری به نام سعدیه احمد ازدواج کرد و نتیجه این ازدواج دو دختر به نامهای انیسه و عماره بود. پدرزن او هم راننده اتوبوس بود. او تا سال ۲۰۰۴ به کار وکالت مشغول بود و طی آن سالها روی چند پرونده معروف کارکرد. او موفق شد برای کن سو، آرایشگری که بهاشتباه توسط پلیس بازداشتشده بود و در جریان بازداشت کتکخورده بود، غرامت بگیرد. او درعینحال وکیل علی دیزایی بود؛ افسر بلندپایه ایرانیالاصل پلیس لندن که به فساد محکوم شد.
ورود به مجلس
خان در سال ۲۰۰۵ نامزد حزب کارگر از حوزه انتخابی توتینگ در جنوب لندن بود و موفق شد در یک رقابت نزدیک به مجلس راه پیدا کند. او یکی از پنج نماینده جدیدی بود که آن سال از میان اقلیتهای قومی به مجلس راه پیدا کردند. دو ماه بعد از شروع کارش در مجلس بود که بمبگذاران در ۷ ژوئیه به لندن حمله کردند و این اتفاق او را در مرکز توجهها قرارداد. به گفته او «مردان مسلمانی که ریش داشتند، خشمشان را از این انفجارها بیان میکردند اما هیچیک از آنها نمیگفتند که من مشکلی با بریتانیایی و لندنی بودن ندارم.» با خروج تونی بلر، نخستوزیر وقت بریتانیا، از قدرت، خان به محفل «چپهای میانه» حزب پیوست و بعد از رسیدن گوردون براون به نخستوزیری بریتانیا وارد کابینه او شد. بعد از شکست حزب کارگر در انتخابات سال ۲۰۱۰، خان مدیر برنامه انتخاباتی اد میلیبند شد و توانست به او دررسیدن به رهبری حزب کمک کند. رابطه او با اتحادیههای کارگری نقش مهمی در حمایت آنها از میلیبند ایفا کرد، چیزی که در انتخاب او بهعنوان نامزد انتخابات شهرداری هم تأثیرگذار بود. او در زمان رهبری اد میلیبند، سخنگوی حزب کارگر در امور قضایی بود و با تلاشهای دولت وقت برای اصلاح کمکهای حقوقی به افراد کمدرآمد و کاهش دسترسی زندانیها به کتاب مخالفت کرد.
نامزدی شهرداری
شکست فاجعهبار حزب کارگر در انتخابات سال ۲۰۱۵ و استعفای اد میلیبند از رهبری حزب میتوانست صادقخان را از صحنه سیاست حذف کند؛ اما تنها یک هفته بعد از انتخابات بود که او اعلام کرد قصد دارد نامزد حزب در انتخابات شهرداری باشد. در ابتدا کسی شانس زیادی برای او قائل نبود، ولی رقابت بر سر رهبری حزب و هجوم اعضای جدیدی که برای حمایت از جرمی کوربین به حزب پیوسته بودند به نفع او تمام شد، هرچند که او در انتخابات رهبری حزب به یکی از رقیبان کوربین رأی داد. این پیروزی چنان غیرمنتظره بود که به گفته برخی حتی خود خان هم از نتیجه نهایی متعجب بود. رقابتی که در ادامه بر سر شهرداری لندن شکل گرفت، تند و گاهی تنشآمیز بود. کار بهجایی کشید که وقتی دیوید کامرون، نخستوزیر وقت بریتانیا، در مجلس از رقیبش گلداسمیت حمایت کرد و صادقخان را به همنشینی با افراطیها متهم کرد، نمایندگان حزب کارگر او را در صحن علنی مجلس به نژادپرستی متهم کردند. درنهایت ولی خان موفق شد با اختلاف زیادی در انتخابات پیروز شود و پا جای پای غولهایی چون بوریس جانسون و کن لیوینگستون، دو شهردار سابق لندن گذاشت؛ اما کسانی که به او رأی دادند تأکیدش برریشههای خود و سخنرانیهایش درباره عدالت اجتماعی و وعدههایش در راستای «شهرداری برای همه لندنیها» بودن را فراموش نخواهند کرد.